✿حوزه علمیه حضرت زینب (سلام الله علیها).مهران✿

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بنده بودن یعنی همین!

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

بنده بودن یعنی همین!

مادامى که گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است؛

همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.

باد، باعث طراوتش می شود،
آب، باعث رشدش می شود،
و آفتاب، به او پختگی و کمال می بخشد.

اما …
به محض پاره شدن آن بند؛
و جدا شدن از درخت،

آب، باعث گندیدگی؛
باد باعث پلاسیدگی؛
و آفتاب باعث پوسیدگی
و ازبین رفتن طراوتش می شود!

بنده بودن یعنی همین،
یعنی بند به خدا بودن،
که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در فساد ما مؤثر خواهند بود.

پول، قدرت، شهرت، زیبایی…. تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است، اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود. اتصالتان با خدای بزرگ مستدام باد.

منبع:حکایات حکیمانه

 نظر دهید »

رمضان نقطه اوج بندگی امام

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

ماه رمضان نقطه اوج بندگی امام

زیارت آل یاسین شرح حالات عبادی و معنوی امام مهدی(عج) است. امام مهدی که راهش، امتداد راه پیامبر و امیرالمؤمنین و امام زین العابدین(ع) است. عبودیت و بندگی او نه از سر نیاز یا ترس، بلکه از سر درک حقیقت هستی و سپاس گزاری از خداست، عبودیتی که همیشه در وجود امام جاری است و در برخی حالات به نقطه اوج خود میرسد و ماه رمضان نقطه اوج بندگی امام است.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 نظر دهید »

خواندن همه دعا لازم نیست

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

حال نداری همه دعا را نخوان

تو که ادعیه و مناجات وارده از ائمه معصومین، سلام اللّه علیهم، را صحیح می‏ دانی، تو که مناجات مولای متقیان امیر المؤمنین، سلام اللّه علیه، را دیدی، تو که مناجات سید الساجدین، علیه السلام، را در دعای أبو حمزه دیدی، قدری تأمل کن در مضمون آنها، قدری تفکر نما در فقرات آنها … لازم نیست یک دعای طولانی را یک دفعه با عجله و شتاب بخوانی و تفکر در معانیش نکنی، بنده و شما حال سید سجّاد، علیه السلام، را نداریم که آن دعای مفصل را با حال بخوانیم، شبی یک ربع آن را، یک ثلث آن را، با حال بخوان و تفکر کن در فقراتش شاید صاحب حال شوی… .

[ امام خمینی-ره ، چهل ‏حدیث ، ص : 29 ]

 نظر دهید »

چرا اینهمه صحبت از امام زمان؟!

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

عالم، عالم اسباب و مسببات است، سبب حفاظت افراد و انسان‌ها و سبب حفاظت جوامع، امامت و ولایت الاهیه است. آنچن‌انکه وقتی خیمه‌ای به پا می‌کنیم، محور اصلی و عمود خیمه آن را حفظ می‌کند، امامت هم سبب حفاظت امت و باعث حفاظت افراد است.
در این آیه می‌فرماید که بقیةالله برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید! ما سبب را به شما معرفی کردیم و بدون سبب شما را حفظ نمی‌کنیم و جالب این که خدا برای عالم خلقت نیز اول از جنس امام و از جنس ولی، خلق کرده است. این آیه از قرآن به ما می‌گوید که اصلاً وسیله حفاظت ما، حفاظت فکری، قلبی، جوارحی، خانوادگی و اجتماعی ــ وجود نازنین امام زمان علیه السلام است.


 نظر دهید »

با هر نفس که می کشم

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

با هر نفس که میکشم اقرار میکنم

از این نبودنت به خدا پیر میشوم


 نظر دهید »

خدایا عاشقم کن و دیگر هیچ

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

 

خدایا عاشقم کن و دیگر هیچ


اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ خدایا کاری کن که خوبی‌ها را دوست داشته باشم و از بدی‌ها بدم بیاید و عبادت و انجام هر کار خوبی نزد من محبوب باشد.

این دعای خیلی خوبی است که انسان طوری باشد از کار خوب لذت برد . اگر خواستیم کار خوبی انجام بدهیم مخفیانه انجام دهیم و قصد قربت داشته باشیم . طوری زندگی کنیم که آبروی کسی را نریزیم . در احسان، اهل ریاکاری نباشیم . که اگر این‌گونه بودیم در قیامت برای ما اجر و پاداشی نیست . اجناس خوب و اعلاء صدقه بدهیم جنس خوب صدقه بدهیم ؛ اگر متمکن هستیم جنس اعلاء را برای صدقه و خیرات کنار بگذاریم . بهترین خوبی‌ها این است که آدمی به فامیل فقیر کمک کند ، بعضی‌ها به فامیل کمک نمی‌کنند . حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) احتیاط می‌کردند و می‌گفتند: اگر در شهرتان مستحق وجود دارد ؛ اشکال دارد که فطریه را به شهرهای دیگر بفرستید . در حدیث وارد شده است : « خَیرُکُم مَن اَطعَم الطَعام » [کافی ج : 4 ص : 50] بهترین شماها کسانی هستند که اطعام طعام می‌کنند ؛ غذا درست می‌کند و به دیگران اطعام می‌دهد.


ادامه »

 نظر دهید »

ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ، ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

ﺍﮔﺮ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮔﻮﺵ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ !

ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺖ ﮔﻮﺵ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ !

ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ، ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ !

ﺍﯾﻦ ” ﺑﺎﺭﺍﻥ ” ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻞ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻧﻪ ” ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ “

 1 نظر

نقش امام زمان عج در دنیای ارتباطات؟!

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

دین رابطه ها را مقدس می کند

عالم، عالم ارتباطات است. یکدسته از رابطه‌ها ظلمانی و برمحور منفعت‌طلبی است. رابط‌های که امروز فرزند با پدر و مادر خود برقرار می‌کند، ظلمانی است؛ آن‌ها را بیمه می‌کند، در خانه سالمندان می‌گذارد و سپس انتظار می‌کشد تا بمیرد و از بیمه آن‌ها استفاده کند! این رابطه بر اساس سود و منفعت است. خدا به من گفت‌هاست که رابطه تو با پدر و مادرت، یک پله پایین‌تر از رابطه تو با خداست.
کسی که از دین استفاده کند، رابطه‌اش با پدر و مادر، مقدس می‌شود. رابطه‌اش با همسر، مقدس می‌شود. رابطه‌اش با معلم، مقدس می‌شود. رابطه‌اش با گیاه و حیوان هم مقدس می‌شود؛ پیغمبر، ما همان شخصی بودند که اسب چموشی داشت. مرد دامن عربیاش را بالا گرفت که اسب گمان کند آذوقه ای برایش آورده! پیغمبر گفتند چه کار کردی؟ گفت می‌خواستم مثلاً سر اسبم را کلاه بگذارم. حضرت فرمودند: حق نداری سر حیوان را هم کلاه بگذاری. کسی که با امام زندگی کند اینچنین رابطه‌هایش نورانی می‌شود. این‌ها را امام به ما می‌آموزد و امروز چون امام نیست، رابطه‌ها طوری شده که همه براساس منفعت با یکدیگر رابطه برقرار می‌کنند.

حجت الاسلام ماندگاری

 نظر دهید »

برای ظهور ضعفهای خودمان را رفع کنیم

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام


دربارۀ آمادگی «امت»-برای ظهور- دو نکتۀ مهم وجود دارد: نکتۀ اول اینکه مسئلۀ اصلی، «دشمنان اسلام» و حتی «نادانی و آماده نبودن جهان بشریت» نیست! آماده نبودن جهان بشریت، به این معنا که آنها بخواهند مقدمه‌ساز ظهور یا پذیرندۀ حکومت حضرت باشند، یک موضوع فرعی است.
مسألۀ اصلی در مقدمه‌سازی برای ظهور حضرت، مستکبران عالم نیست؛ که خداوند اینها را اصلاً عددی حساب نمی‌کند و می‌فرماید: «إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً»(اسراء/81) اصلاً باطل از اول مُردنی بود. البته از نظر عملیاتی باید رصد کنیم که دشمن چه‌کار می‌کند؟ ولی این هیولا، درواقع ساختۀ عیوب و ضعف‌های خودمان است، مهم این است که ما ضعف‌های خودمان را برطرف کنیم، در این صورت دشمن خودبه‌خود و حتی بدون درگیری، نابود می‌شود. درگیری‌ها هم برای رشد ما است؛ نه اینکه دشمن بتواند اثری داشته باشد. خداوند می‌فرماید: «الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم»(محمد/1) کسانی که کافرند و با حق درگیر می‌شوند، خدا اثر اعمال آنها را از بین می‌برد. حالا فرض بفرمایید اگر ما این آیه را در ارتباط با آمریکا، باور کنیم، چه نگاه متفاوتی پیدا خواهیم کرد!

حجت الاسلام پناهیان

 

 نظر دهید »

برکات روزه

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام


برکات روزه چیست؟

در روایت از امام صادق(ع) داریم روزه هوس را می‌کشد «فالصوم یمیت هوی النفس» یکی از امتیازات مؤمنین وارسته این است که گرفتار میل‌های پست نیستند، و روزه چنین هنری را دارد که دردسر هوسرانی را از سر ما بر می‌دارد.

بعد ادامه روایت این است: «و شهوة الطبع» روزه، شهوت و میل‌های سرکش و افراطی طبع و طبیعت و بُعد حیوانی شما را می‌کشد.

«و فیه حیاة القلب» و در روزه حیات قلب هست. مگر همه ما نمی‌خواهیم قلبمان بیدار شود و درک و فهممان اوج بگیرد؟ با روزه درک و فهم عوض می‌شود، آن چیزهایی را که مفید نبود و دنبالش بودیم ـ با بیداری قلب ـ دیگر نمی‌خواهیم و آن چیزهایی را که مفید بود و میلی به آنها نداشتیم اهمیتش در قلبمان روشن می‌شود و مطلوبمان می‌شود.

اینجاست که ابزار هدایت را دوست خواهیم داشت نه عوامل ضلالت را. اینجاست که وجود عالم غیب و ملائکه و قیامت را به نحوی و تا حدی احساس می‌کنیم. چرا که وقتی قلب زنده شد، ادراک حقایق عالیه برایش میسر می‌شود، ادراک بیشتر آن حقایق، بستگی به شدت حیات قلب دارد.

«و طهارة الجوارح» روزه؛ موجب طهارت اعضا و جوارح می‌شود. اعضای بدن شما را از کارهای زشت باز می‌ماند. قلب روزه‌دار آنچنان اعضایش را در کنترل دارد که آن اعضاء به اعمال ناپاک نمی‌افتند، دل انسان بر اعضایش حاکم می‌شود، نه هوس انسان. دیگر چشم، آن چشمی نیست که با قصد گناه نظر کند و یا به چیزی که توجه به آن گناه است، نظر بیفکند.

«و عمارة الظاهر و الباطن» روزه، هم ظاهر را از سنگینی و بد قواره بودن در می‌آورد و هم باطن را از میل‌های ظلمانی آزاد و نورانی می‌کند هم باطن متعادل می‌شود و هم ظاهر تابع باطن می‌شود.

«و زیادة التضرع» روزه، زاری و تضرع در پیشگاه پروردگار را می‌افزاید، قلب آدم از قساوت در می‌آید و میل به نیایش با حق در آن پیدا می‌شود. چون اصل جان ما ملکوتی است و از نیستان عالم غیب بریده شده است.

«ثم رددناه اسفل سافلین» و بنا به مصلحتی به عالم ماده و عالم بدن، هبوط کرده، ولی این جایی نیست حالا با روزه‌داری، کمی از این منزل دروغین خود فاصله می‌گیرد، تازه یاد منزل حقیقی و عالم قرب با حق می‌افتد، و ناله و تضرع سر می‌دهد تا برگشت به آن عالم را برای خود ممکن کند و راهی به سوی آن عالم باز کند و ثابت کند هنوز دلش در هوای آن نیستان عالم قرب است.


منبع:کتاب «روزه دریچه‌ای به عالم معنا»

 نظر دهید »

غیبت از ماست

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

موضوع اصلی در معارف مهدوی، مختصات خاص خود حضرت به عنوان «امام» نیست؛ اطلاعات در این‌باره آن‌قدر کم است که ما خودبه‌خود وادار می‌شویم دربارۀ «امت» فکر کنیم. به بیان دیگر، آن چیزی که ما در ارتباط با امام زمان(ع) خیلی نیاز داریم بدانیم؛ امتِ حضرت است و اینکه «این امت چگونه باید باشند؟» و الا مثلاً اینکه «حضرت الان کجا زندگی می‌کنند؟ چه ویژگی‌هایی دارند؟»، اینها اگرچه موضوعات خوبی هستند، ولی مشکل اصلی این است که ما بیشتر باید در اندیشۀ این باشیم که آیا آن امتِ لازم برای این امام، شکل پیدا کرده است یا نه؟ باید بیشتر در این‌باره فکر کنیم، نه دربارۀ شخصِ خود حضرت.
پیامبران الهی گرامی اسلام(ص) نیز همان اول در جریان دعوت از خویشان، فرمودند: «چه کسی می‌آید به من کمک کند؟» یعنی پیامبر خدا(ص) هم که باشد، بالاخره کمک می‌خواهد و مسألۀ امت مطرح است. ما وقتی می‌خواهیم دربارۀ امام زمان(ع) صحبت کنیم، در واقع باید دربارۀ خودمان صحبت کنیم؛ این ما هستیم که به دوران غیبت، پایان خواهیم داد.

حجت الاسلام والمسلمین پناهیان

 

 نظر دهید »

جمعه های بی تو

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

از جمعه های بی توچه دلگیر میشوم

جان خودم ز جان خودم سیرمیشوم….

 1 نظر

محاسبه نفس

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

هنگام محاسبه، با عقل و دل خویش، خدای آگاه به نهان و نیز دو فرشتة نگهبان خویش را حاظر و ناظر ببین و چون شریکی که از جزئیات کارهای شریکش آگاه است و اهل سهل‌انگاری و گذشت نیست، به حساب خود برس. و نیز آگاه باش که اعضا و جوارحت از تو نزد خدا شکایت می‌کنند که آنها را در مسیری که خدا تعیین کرده به کار نگرفته‌ای، تو نیز با آنها مقابله به مثل نما و از آنها به درگاه خدا گله کن و با تضرع و زاری بگو:
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِن لَمْ تَغْفِـرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ. (اعراف: ۲۳)‏
پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود.
لاَّ إِلهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. (انبیاء: ۸۷)‏
معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم.
خداوندا من تو را خواندم و به تو امید بستم، اگر بر من روی آورده و توجه نموده‌ای، رحم فرما و دعایم را مستجاب کن و امیدواری‌ام را تصدیق فرما و اگر هنگام گفتگوی من با مقام ارجمند خویش، از من روی گردانیده‌ای، با رحمت بی‌منتهای خویش بر من رحم آور.

منبع:سراج اندیشه

 نظر دهید »

اگه نفست گرفت ببین دست کجاست؟!

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

اگه نفًست گرفت بدون دست یکی رو ول کردی/امام زمان (عج) محافظ انسانها

حیات طبیعی ما نیاز مبرم به آب و اکسیژن دارد. اگر یک یا دو روز به من آب نرسد، می‌میرم و یا اگر سه تا پنج دقیقه به من اکسیژن نرسد می‌میرم. ظاهراً بنابر آیات و روایات به ویژه روایت و حدیث ثقلین پیامبر خدا، وجود قرآن و عترت که همان ولایت الهیه است، به عنوان آب و اکسیژن برای حیات معنوی و اصیل ما مطرح است: ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً .
می‌خواهید حیات انسانیتان از بین نرود؟ قرآن و عترت را مثل آب و اکسیژن ضروری بدانید و باور کنید. ما در سیره تربیت‌شدگان اهل‌بیت علیهم السلام هم به زیبایی این معنا را می‌بینیم. امام به جون، غلام ابیذر، فرمودند که برو. گفت باشد، می‌روم اما بگو کجا بروم؟ من بدون شما می‌میرم یا آن هنگام که وجود نازنین امیرالمؤمنین در بستر افتاده و مردم به عیادت ایشان آمده بودند حضرت به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند، به مردم بگو بروند. مردم رفتند اما اصبغ بن نباته پشت دیوار نشست و سرش را به دیوار گذاشت. گفتند تو چرا نرفتی؟ گفت، کجا بروم روح من؟ مایه حیات من در این خانه است. من اگر به آب نیاز داشته باشم، از خواب ناز بلند می‌شوم و می‌روم تا آب را پیدا کنم .

بر گرفته از : دوماهنامه امان شماره 51

 نظر دهید »

آغاز عاشقی

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

حب شدید عشق از کجا شروع می شود؟/بعضی ها شازده هستند، فکر می‌کنند می‌توانند وسط باشند، یعنی نه برای خدا باشند نه برای غیر خدا.

خدا تو را عاشق و عبد آفریده، یعنی کسی که می‌خواهد خودش را فدا کند! حالا اگر خودت را فدای خدا نمی‌کنی، بگو ببینم داری فدای چه کسی می‌شوی؟/ انسان، یعنی کسی که می‌خواهد خودش را فدای دیگری کند. انسان عاشق آفریده شده است، عاشق هم فدای معشوقش می‌شود حالا بگو معشوقت کیست؟/ در ادبیات دینی چیزی به نام آدم خودخواه نداریم، قرآن می‌فرماید تو عبد آفریده شده‌ای یعنی کسی که می‌خواهد فدای دیگری شود، یا عبد خدایی یا عبد ابلیس و طاغوتی، تو برای خودت نیستی./ انسان ذاتاً می‌خواهد خودش را فدای دیگری کند! یا خدا یا غیرخدا/ انبیاء نیامده‌اند ما را از خودخواهی در بیاورند، بلکه آمده‌اند تا …/ عاشقی دِسِر دین نیست. عاشقی یک ضرورت است. نه یک تعارف.

 

محبت کی شدید می‌شود؟ وقتی که چیزی یا کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی. آنگاه خودت را فدای او می‌کنی. پیامبر فرمود:«فرد مومن نمی شود مگر اینکه اولیای خدا را بیشتر از خودش دوست داشته باشد؛ لَا یُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ‏»(امالی صدوق، ص334) ایمانِ برآمده از محبت شدید تو را از خودخواهی در می‌آورد.

البته ما در ادبیات دینی چیزی به نام آدم خودخواه نداریم، قرآن می فرماید تو عبد آفریده شده‌ای، یا عبد خدا هستی یا عبد ابلیسی یا عبد طاغوت، تو برای خودت نیستی.

خدا تو را عاشق افریده، خدا تو را عبد آفریده، یعنی کسی که می خواهد خودش را فدا کند حالا اگر خودت را فدای خدا نمی‌کنی بگو ببینم داری فدای چه کسی می شوی؟ انسان، عاشق و عبد آفریده شده است، عاشق و عبد هم فدای معشوق و معبودش می‌شود، حالا بگو معشوقت کیست؟ خودت نمی‌توانی باشی، یا فدای خدا یا فدای ابلیس و طاغوت.

تو نمی توانی عاشق نباشی، برای خودت باشی. تو بالاخره برای کسی هستی؟ بگو ببینم الان برای که هستی؟ انبیاء نیامده‌اند ما را از خودخواهی در بیاورند بلکه آمده‌اند تا ما را، از اینکه برای دیگران باشیم در بیاورند و ما را برای خدا و فقط برای خدا قرار دهند.(امیرالمومنین: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ …مِنْ وَلَایَةِ عِبَادِهِ إِلَى وَلَایَتِهِ…(کافی، ج8، ص386)) وقتی برای خدا باشیم به نفع خودمان هم خواهد بود. وقتی برای غیر خدا باشیم به ضررمان خواهد بود. اگر خدا را فراموش کردی خودت را هم فراموش خواهی کرد «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم»(حشر،19)

چگونه می‌توانی خودخواه باشی؟ کمی به خودت نگاه کن ببین فدای چه کسی می شوی؟ حد وسط هم ندارد، نه برای خدا باشی نه برای دیگران باشی، بلکه برای خودت باشی. این امکان ندارد!

حضرت امیر به کسانی که فکر می‌کردند برای خودشان کسی هستند(مثل معاویه) می فرمود: نه بابا تو برای شیطان هستی، خودت را نجات بده.(فَاتَّقِ اللَّهَ یَا مُعَاوِیَةُ فِی نَفْسِکَ وَ جَاذِبِ الشَّیْطَانَ قِیَادَک؛ اى معاویه، درباره خود از خدا پروا کن، و عنانت را از دست شیطان به در آر.(نهج البلاغه، نامه 32)‏

بعضی ها شازده هستند، فکر می‌کنند می‌توانند وسط باشند، یعنی نه برای خدا باشند نه برای غیر خدا.

بله در روایت داریم برخی بندۀ هوای نفسشان می‌شوند. این که خودخواهی حقیقی نیست. همین هوای نفس به انسان ضرر می‌زند اصلا او دشمن است، خودی نیست. در مناجات میگوییم: خدایا به خودم ظلم کردم، دشمنت مرا اسیر کرده، من می‌خواهم برگردم و بندۀ تو باشم.

عاشقی یک ضرورت هست. نه یک تعارف. عاشقی دِسر دین نیست، که بگویی «عاشق خدا شدن هم بد نیست، جالب است.»

منبع:حجت الاسلام پناهیان

 نظر دهید »

کسی منتظر نیست؟!

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو

بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو

تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو

چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو

سال ها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو

گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو

منبع شعر:jome313.blogfa.com

 1 نظر

درس امروز:نیازمندی ها...

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

درک نیاز به امام زمان(عج)

اما عقل بشر امروز به کسی زرنگ می‌گوید که آپارتمان یک طبقه‌اش را دو طبقه و سپس چهار طبقه بکند و اگر کسی بخواهد اموالش را برای آخرت خود ذخیره کند، می‌گویند این عجب آدم نادانی است! اگر امام زمان نداشته باشیم، تشخیص‌ها و سنجش‌های ما، مادی و ظاهری و دنیوی و کوتاه مدت می‌شود اما وقتی عقل ما با وحی پیوند بخورد، تشخیص‌ها و سنجش‌های آن، دقیق و عمیق و دورنگرانه می‌شود.

جوانی به حضرت عیسی علی‌هالسلام گفت: من دوست دارم در معیت شما باشم. پیغمبر خدا تقاضای معیت را می‌پذیرد اما قطعاً ولی خدا ما را امتحان می‌کند و در معرکه و آزمون قرارمان می‌دهد.
حضرت، تقاضایش را قبول کردند و راه افتادند و در مسیر سفر قرار گرفتند. در اولین منزل، نیاز به خوراک پیدا کردند. پولی به جوان دادند و گفتند برو و غذایی را تهیه کن تا با هم بخوریم. جوان رفت و سه قرص نان خرید. در راه بازگشت، با خودش گفت: ما که دو نفر هستیم و یکی از سه نان اضافی است. یکی از قرص‌های نان را خورد. وقتی سفره را جلوی حضرت عیسی علیه السلام پهن کرد، دو قرص نان را در میان آن گذاشت. حضرت سؤال کردند چند نان خریدی؟ گفت: دو تا، غافل از اینکه همین‌جا معیت و امتحان را باخت. من المومنین الرجال صدقوا [۳]؛ شرط اول صداقت است. قصه را باخت ولی فکر کرد که برده است! حضرت فرمودند باشد و غذا را خوردند. در منزل بعد، حضرت خودشان غذایی تهیه کردند؛ پرندگانی را گرفتند، ذبح کردند، پختند، خوردند و سپس معجز‌ه‌ای را نشان دادند و گفتند: دوست داری این‌ها را به حالت اول برگردانم؟ برگرداندند و گفتند راستی چند نان خریدی؟ گفت دو تا! معجزه بعدی و سؤال دوباره؛ چند نان خریدی؟ دو تا! مدام سؤال می‌کردند و معجزه نشانش می‌دادند تا شاید متنبه شود با چه کسی طرف است اما جواب همان بود.
هنگامی‌که به خرابه‌ای رسیدند، حضرت خاک‌های خرابه را کنار زدند و سه خشت طلا بیرون آوردند. برق طلا چشم جوان را گرفت. فرمودند: هر کس راست بگوید طلا‌ها را به او می‌دهم؛ چند نان خریدی؟ گفت سه تا! حضرت فرمودند: تو برای به‌دست آوردن این طلا‌ها راست گفتی، نه به خاطر همراهی با من، پس این‌ها مال تو باشد و با من خداحافظ! جوان با عقل خودش گفت عیسی می‌خواهم چه کار کنم؟ اکنون هم طلا دارم و هم عقل که کفایت می‌کند! از حضرت عیسی علیه‌السلام جدا شد و در ادامه دو همسفر پیدا کرد. سه خشت طلا میان آن سه تن تقسیم شد و هر کدام مأمور مراقبت از یک خشت شدند. وقتی گرسنه شدند، یکنفر مأمور شد تا از شهر غذا تهیه کند و دو نفر دیگر نگهبانی از طلا‌ها را عهده‌دار شدند. آنکه رفت غذا تهیه کند، با خودش مکر کرد ــ زندگی بدون امام سراسر مکر می‌شود ــ و گفت در غذا سم می‌ریزم تا رفیقانم بخورند و سه خشت طلا از آن خودم شود. آن دو نفر هم نشستند و مکر کردند ــ زندگی بدون امام تقابل مکر‌هاست؛ زن به مرد، مرد به زن، حاکم به مردم، مردم به حاکم، رفیق به رفیق، استاد به شاگرد، شاگرد به استاد و حتی با خدا هم می‌خواهند مکر کنند ولی مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین  گفتند او که بیاید، غذا را می‌خوریم و او را می‌کشیم و سه خشت طلا را بین خودمان تقسیم می‌کنیم. هنگامی‌ که غذا را آورد، او را کشتند و از غذای مسموم خوردند و هر سه مردند. سه جنازه در کنار سه خشت طلا برجای ماند. حضرت عیسی علیه‌السلام با یاران خود از سفر برمی‌گشت که با سه خشت طلا و سه جنازه مواجه شد. یاران تعجب کردند که حضرت مشغول خندیدن است. سؤال کردند و حضرت، قصه را گفتند. سپس خشت‌های طلا را زیر خاک کردند و فرمودند، دنیا! این بشر بدون حجت خدا با تو خودش را می‌کشد!

ادامه »

 نظر دهید »

چقدر خدا بزرگ است

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

گرسنگی یا بندگی

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

گرسنگی یا بندگی

مهم این است که ما روزه بگیریم نه اینکه فقط گرسنگی بکشیم روزه یک نحوه صعود روحانی برای انسان است از دریچه بندگی خداوند، ولی گرسنگی یک عمل بدنی است مثل ورزش که یک عمل بدنی است.

شما در روزه به یک صعود روحانی نظر دارید منتها از طریق گرسنگی بدن. ولی گاهی ما به جای اینکه در مغرب روزه خود را افطار کنیم در مغرب روزه خود را خراب می‌کنیم.

فرق است بین افطار کردن روزه و خراب کردن آن. افطار کردن یعنی روزه را شکستن ولی خراب و باطل کردن روزه یعنی غذاهایی را که در روز نخورده‌ای در فرصتی که داری جبران کنی و در واقع آن مقاومت و کنترل روحانی را که در طی روز در خودت تقویت کردی، از دست بدهی.

منبع:خبرگزاری فارس

 نظر دهید »

ای بشر....

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

خواص آیت الکرسی از زبان یک دختر آمریکایی

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

ماه مبارک رمضان و سبک زندگی اسلامی

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

تنظیم امور زندگی با اوقات اذان مهمترین تغییر سبک زندگی در ماه رمضان است

از مسئله‌های مهم در ماه مبارک رمضان، روزه و تأثیر آن بر سبک زندگی یک فرد مسلمان است اشاره سبک زندگی بیشتر به جنبه‌های رفتاری و تنظیم برنامه‌های زندگی است، جنبه‌های درونی، فکری و معنوی در سبک زندگی مطرح نمی‌شود آنها پایه‌ها و منابع سبک زندگی را تشکیل می‌هند.ماه مبارک رمضان چند خاصیت و اثر دارد یکی از آنها این است که تقوا و خویشتن‌داری را افزایش داده و رحم بیشتری به دل انسان‌ها می‌دهد، حس همدلی افزایش پیدا می‌کند و حس معنوی انسان‌ها تقویت می‌شود اینها جزو سبک زندگی نیستند بلکه منابعی هستند که بر زندگی ما تأثیر می‌گذارند و ما مبارک رمضان می‌تواند این منابع را تقویت کند.

ماه مبارک رمضان از اذان صبح تا اذان مغرب باید از خوردن و آشامیدن پرهیز کنیم خود این مسئله سبک زندگی ما را تغییر می‌دهد برنامه ما، خواب و بیداری‌مان و نظم زندگی‌مان با اذان تنظیم می‌شود و این یکی از نکته‌های بسیار مهم است بزرگان و علمای ما و حتی توصیه دین ما این است برنامه زندگی‌مان به لحاظ اوقات با وقت نماز و اذان تنظیم شود در ماه مبارک رمضان این اتفاق می‌افتد و مسلمانان برنامه‌هایشان و نظم زمانی زندگی‌شان را با اذان تنظیم می‌کنند.

نکته دوم اینکه همچنین ماه مبارک رمضان باعث می‌شود که ما در سبک خواب و بیداریمان تغییر ایجاد شود ممکن است ما انسان‌های معمولی در غیر ماه مبارک رمضان هنگام اذان صبح بیدار نباشیم، نمازمان را اول وقت نخوانیم، هنگام مغرب غذا نخوریم، آخر شب غذا بخوریم، نوع خوراک ما و زمان خواب و بیداری ما کاملاً در ماه مبارک رمضان تحت تأثیر روزه قرار می‌گیرد و زندگی ما به آن سبک اسلامی خودش نزدیک‌تر می‌شود.

در بحث خوردن و آشامیدن نیز دقیقاً همین‌طور است اولاً ما مجبور هستیم از پرخوری در ماه مبارک رمضان دست بکشیم ولی به شرطی که هنگام سحر یا افطار آن را جبران نکنیم که یکی از آسیب‌های ماه مبارک رمضان همین است، اگر به صورت متعادل باشد خود این ماه مبارک رمضان خوراک و نوشاب ما را تنظیم و به یک سبک اسلامی نزدیک می‌کند.

همچنین برنامه ارتباط با خداوند متعال را در زندگی ما بیشتر وارد می‌کند همانطوری که عنوان شد ماه مبارک رمضان حس معنوی را تقویت می‌کند و تقویت حس معنوی، سبک زندگی ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. ما در ماه مبارک رمضان بیشتر به مسجد می‌رویم، مساجد از جمعیت بیشتری پر می‌شود نمازهایمان را در اوقات دقیق‌تری می‌خوانیم و تا حدودی حضور قلب در نمازهایمان افزایش پیدا می‌کند خواندن قرآن در ماه مبارک رمضان افزایش پیدا می‌کند شاید بعضی از افراد که در طول سال اصلاً قرآن نمی‌خوانند در ماه مبارک رمضان شاید سی جزء قرآن را نخوانند اما بخش‌هایی از کتاب خدا را مرور خواهند کرد.

در برنامه زندگی ما دعا وارد می‌شود این دعا شامل ادعیه مختلف از جمله اینکه چه دعاهایی که بعد از نمازها خوانده می‌شود و چه دعاهایی که در شب‌های قدر وارد می‌شود خود این ورود دعا در زندگی جزو مباحث سبک زندگی است چون بر اساس تقسیمی که ما بر اساس روایات داریم تقسیم‌های سه گانه و چهار گانه، آنچه که مهم است این است که بخشی از تمام این تقسیم‌بندی‌ها به ارتباط با خداوند متعال اختصاص دارد و در ماه مبارک رمضان این جنبه تقویت می‌شود از جمله قرآن خواندن، مسجد رفتن، حضور در نماز جماعت و شرکت در مراسم دعا و … تغییراتی است که در سبک زندگی انسان‌ها به وجود می‌آید و ما را به سبک زندگی اسلامی نزدیک می‌کند که در همه سال باید داشته باشیم.

نکته دیگر اینکه روی حس نوع‌دوستی و همدلی با دیگران تأثیر می‌گذارد و از آنجایی که انسان را تا حدودی دلرحم می‌کند باعث می‌شود در سبک زندگی ما توجه به فقرا قرار بگیرد همدلی‌ها بیشتر شود و مشاهده می‌کنیم که در ماه مبارک رمضان مردم با هم مهربان‌تر هستند و بیشتر به یکدیگر احترام می‌گذارند، صله رحم به واسطه افطاری دادن افزایش پیدا می‌کند همچنین صله با مؤمنین و اهل ایمان بیشتر می‌شود و در ماه مبارک رمضان، دور هم بود‌ن‌ها تقویت می‌شود اگر ما به آن دستورات اسلامی عمل کنیم به طوری که در افطاری‌هایمان فقط خویشان و ثروتمندان نباشند و اگر به فقرا رسیدگی کنیم این توجه به فقرا و افطاری دادن به آنها یکی از مؤلفه‌هایی است که در سبک زندگی ما قرار می‌گیرد و آن را به سوی اسلامی بودن سوق می‌دهد.

در ماه رمضان، نیروی تقوای خود را تا سال آینده شارژ می‌کنیم.

از مسئله‌های مهم این است که ما بدانیم این کارها فقط به ماه مبارک رمضان اختصاص ندارد گاهی اوقات تصور ما این است که اینها فقط رفتارهای مخصوص ماه مبارک رمضان است؛ همانطور که با رفتن ماه مبارک رمضان روزه واجب می‌رود و ما تا سال آینده دیگر روزه واجبی به نام روزه ماه مبارک رمضان نداریم تصور اینکه این رفتارها هم باید تغییر کند از جمله اینکه کمتر به مساجد برویم در مراسم‌های دعا شرکت نکنیم، قرآن نخوانیم پیش می‌آید در حالی که باید میان این دو تفکیک قائل شویم.

ما باید دقت توجه کنیم آنچه که در ماه مبارک رمضان وجود دارد و تا موعد بعدی نیازی به تکرار آن نداریم. تنها مسئله‌ روزه ماه مبارک است اما اینکه برنامه‌های قرآن، دعا، نماز اول وقت باید سر جای خویش باقی بماند این موضوع می‌تواند به ما کمک کند که در واقع ما تمرین می‌کنیم. در ماه مبارک رمضان یک تمرینی اتفاق می‌افتد که خویشتن‌داری، تقوای انسانها افزایش پیدا می‌کند در حقیقت ما نیروی تقوای خود را تا سال آینده شارژ می‌کنیم.

در سبک زندگی نیز همین‌طور است حالا که عادت می‌کنیم یک ماه سبک زندگی متفاوتی از ماه‌های دیگر داشته باشیم خوب است آن را ادامه دهیم شاید نتوانیم به اندازه ماه مبارک رمضان قرآن بخوانیم یا در نماز جماعات شرکت کنیم اما باید سعی کنیم حداقل بخش‌هایی از آن را حفظ کنیم به طور مثال اگر نمی‌توانیم روزی یک جزء قرآن بخوانیم لااقل چند صفحه یا چند آیه از آن را قرائت کنیم اگر هر روز نمی‌توانیم دعا بخوانیم حداقل چند روز یکبار یکی از ادعیه‌ را بخوانیم همچنین در خصوص کمک به فقرا، اگر همیشه نمی‌توانیم کمک کنیم گاهگاهی دستگیری از مستمندان جزو برنامه‌های ما باشد.

منبع:خبرگزاری فارس

 

 نظر دهید »

خبر فوری

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

سحر خوردن کنار یار عشق است

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

نماز و روزه و افطار عشق است سحر خوردن کنار یار عشق است

نه یکبار از کنار خیمه گاهش گذشتن بل هزاران بار عشق است

شنیدم هاتفی در اسمان گفت غم دل گر خورد غمخوار عشق است

بیا مهدی که بی تو روزه سخت است ضیافتخانه با دلدار عشق است

گلستان جهان همراه خار است گل نرگس بود بی خار عشق است

خدایا جان ما گردان فدایش شهادت در بر سردار عشق است

نه یک تن بل هزاران تن فدایش فداییّش به روی دار عشق است

دل و مهدی دل و دوری هجران گل زهرا ییم دیدار عشق است

دلم وصل تو جانا ارزو داشت ولی شد فاصله بسیار عشق است

بیا در ماه روزه یاریم کن کنارت مهدیا افطار عشق است

منبع:kashkoljavan.persianblog.ir

 

 نظر دهید »

حتما بخوانید/ثوابی که از روزه‌داری بالاتر است

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

گفتاری زیبا از حجت الاسلام حسینی قمی/
ثوابی که از روزه‌داری بالاتر است

همه‌ی ما درباره‌ی اصل ماه رمضان و روزه‌ی آن مفصل شنیده‌ایم، این روزها هم شاید بسیار بیشتر بشنویم. در روایتی آمده است که «من صام یوم تصوعاً فلو یعطی منع الارض ذهبا لم یستعد ثوابه»؛ یعنی کسی که یک روز را با میل و رغبت روزه بگیرد، خداوند اگر همه‌ی زمین را به‌عنوان پاداش، پر از طلا کند و به او بدهد، هنوز ثواب او را به‌طور کامل تا روز قیامت نداده است. یعنی دنیا اصلاً ظرف پاداش روزه‌دار نیست و باید در قیامت پاداش او داده شود. این پاداش یک روز روزه‌دار است. ما نظیر این روایت فراوان داریم که همه شنیده‌اند یا خوانده‌اند. پیامبر در حدیثی قدسی فرموده‌اند: «الصوم لی و أنا اجزی به»؛ یعنی روزه برای من [خداوند] است و من خودم پاداش روزه‌دار هستم.

اما جالب است بدانیم با همه‌ی فضیلتی که راجع‌به روزه‌ی ماه رمضان آمده است، درعین‌حال پیامبر می‌فرمایند: «تفطیرک الصائم افضل من صیامک»؛ از این روزه‌ای که این‌چنین ثوابی برای آن آمده است هم بالاتر داریم. از روزه بالاتر چیست؟ افطاری دادن به یک روزه‌دار. اگر مردم ما به همین نکته توجه داشته باشند و باور کنند که عملی بالاتر از روزه وجود دارد و آن افطاری دادن به روزه‌دار است، مسئله‌ی خیلی مهمی تحقق می‌یابد. در این صورت، رغبت مردم به افطاری دادن و مخصوصاً افطاری‌های ساده، افزایش می‌یابد.

ادامه »

 نظر دهید »

فقط خانمها بدانند/تنهایی مردان

28 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

مردان و زنان در مقابل مسائل ومشکلات زندگی و ارتباط با دیگران، موضع‌گیری‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهند. بدون درک تفاوت‌های میان زن و مرد، ممکن است ناخواسته، تن به مشاجره‌هایی بدهیم که نه‌تنها همسر بلکه خودمان را نیز رنج بدهد.

راه اجتناب از مشاجره، داشتن ارتباط محترمانه است. اختلاف نظر در حد روش‌هایی که برای رساندن پیام‌های خود، از آن استفاده می‌کنیم، تولید رنجش نمی‌کند.

مردان به اندازه زنان در برابر نظرهای غیردوستانه و لحن و طرز صحبت همسر خود آسیب‌پذیر نیستند و به همین دلیل احساسات جریحه‌دار شده زنان را به‌خوبی درک نـمـی‌کـنند.

موضع‌گیری‌های که مردان برای اجتناب از رنجش به کار می‌برند، عبارت است از:

جنگیدن: مردان به طور معمول راه جنگیدن را برای مرعوب کردن زن و رسیدن به محبت دلخواه خود برمی‌گزینند. در حالی که مرعوب کردن از اعتماد در رابطه زناشویی می‌کاهد.

گریز: مردان برای اجتناب از رویارویی، ممکن است به انزوا خود پناه ببرند و هرگز از آن بیرون نیایند. (جنگ سرد) چرا مردان به غار ذهن خود پناه می‌برند؟

مرد احتیاج دارد به مسائل خود بیندیشد و راه‌حل مـنطقی برای آن بیابد. وقتی مردی برای سؤال با مسئله‌ای، جواب حاضر ندارد، هرگز اعلام نمی‌کند بلکه در غار ذهن به جستجوی راه‌حلی برای آن می‌گردد.

چون مرد ناراحت شده و زیر فشار قرار گرفته، احتیاج به آرامشی دارد که دوباره بر شرایط مسلط شود.

مردان نیاز دارند خود را بشناسند، بخصوص وقتی علاقه‌مند می‌شوند، می‌ترسند که وابستگی عاطفی به یک زن از قدرت آنان بکاهد، در غار ذهن می‌توانند این قدرت را بازیابند.

هنگامی که مرد خلاصه حرف می‌زند، انتظار دارد همسرش به او فرصت سکوت بدهد.

وقتی مردی، زنی را دوست دارد، گاه لازم است برای نزدیک شدن به او ابتدا خود را عقب بکشد، مرد پس از فاصله گرفتن از زن، تحت تأثیر نیازی که به دوست داشتن و صمیمیت دارد، دوباره به جلو پرتاب می‌شود تا به صمیمیتی که از قبل به آن نیاز داشته برسد.

اگر مرد، فرصت عقب کشیدن نداشته باشد، هرگز از میل شدید خود به نزدیک شدن مطلع نمی‌شود و هرگز نمی‌تواند اشتیاق شدید خود را به عشق و محبت احساس کند.

مـردان پـس از رفـع نیاز به عشق و صمیمیت، احساس می‌کنند که به استقلال و خودمختاری سابق خود احتیاج دارند، وقتی مردی عقب‌نشینی می‌کند، زن دچار هراس می‌شود.

آنچه زن متوجه نیست، این است که مرد با عقب کشیدن، نیاز به استقلال خود را ارضا کرده و بعد ناگهان احساس می‌کند می‌خواهد دوباره صمیمی شود.

بدانید مردانی که از رفتن به غار ذهن خود، سرباز مـی‌زنند و طبیعت واقعی خود را انکار می‌کنند، ناراحت، رنجش‌پذیر، بیش از اندازه حساس، تدافعی، ضعیف، انفعالی یا آزاردهنده می‌شوند و حتی خود نیز نمی‌دانند که چرا تا این حد ناخوشایند شده‌اند.

مردان باید بدانند که وقتی به برنده شدن خود و بازنده شدن زنان بیندیشند، هرگز برنده نخواهند بود، چون وقتی از عشق، لذت حاصل می‌شود که همه برنده باشند.

وقتی به مرد فرصت داده شود تا توانمندی بالقوه خود را ثابت کند، او به بهترین شکل خود را عرضه می‌کند. تنها وقتی احساس می‌کند نمی‌تواند موفق شود، به خودخواهی قدیم برمی‌گردد.

و در آخر این‌که چگونه از مرد و زن درون غار، حمایت کنیم:

1 ــ نیاز او را به پس‌نشینی و اقامت در غار، مورد انتقاد قرار ندهید.

2 ــ با ارائه راه حل، درصدد رفع مسائل او برنیایید.

3 ــ از او نخواهید که احساس‌هایش را با شما در میان بگذارد.

4 ــ کنار در غار، به انتظار خروج او ننشینید.

5 ــ نگران او نشوید و به حالش تأسف نخورید.

6 ــ کاری کنید که شما را خوشحال کند.

منبع:http://shamiim.ir

 نظر دهید »

کنرل زبان

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

پرحرفی مانع خودسازی(جلسه سوم)

کنترل زبان/دو چيز طيره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي

سكوت و سخن هر دو در جاي خود خوب و مطلوب و در غير آن نامطلوب است. پس بايستى سخنان را طبقه‏بندى كرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غيرضرورى نيز از سخن باز ايستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدايت كسى يا براى ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسيار نيكو است. هم‏چنين احوال‏پرسى از ديگران و…؛ ولى اگر سخن لغو و بيهوده و يا خداى ناكرده مشتمل بر گناه باشد، در اين صورت بايستى از آن پرهيز كرد.

سعدي نيز در اين باب سروده است:
اگر چه پيش خردمند خامشي ادب است. به وقت مصلحت آن به كه در سخن كوش.
دو چيز طيره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي.
گاهي انسان وظيفه دارد در جايي سخن بگويد و از حقي دفاع كند، در اين صورت سكوت او مي تواند گناه باشد و او را از خداوند دور كند و گاهي نيز سخن گفتن متضمن دروغ و غيبت و تهمت و مانند آن است و باعث ارتكاب گناه و دوري از خداوند مي شود. بنابراين بايد انسان ببيند در كجا بايد سخن بگويد و در چه موقعيتي خوب است سكوت كند تا از آفات سخن گويي و سكوت بي مورد مصون بماند.
در محافل و برخوردها آن سكوتى ممدوح است كه برخاسته از تسلط بر نفس و براى پرهيز از اتلاف وقت ديگران و پرحرفى باشد به عبارت ديگر دو نوع سكوت داريم: سكوت از روى قدرت و سكوت از روى عجز و آن سكوتى ممدوح است كه از روى قدرت باشد نه از روى عجز و ناتوانى. در حديثي از حضرت على(ع) آمده است: «لا خير فى الصمت عن الحكم كما انه لاخير فى القول بالجهل؛ آنجا كه بايد سخن درست گفت، در خاموشي خيري نيست، چنان كه در سخن ناآگاهانه نيز خيري نخواهد بود» (نهج‏البلاغه، كلمات قصار 173).
حضرت امير در جايى ديگر با صراحت فرموده‏اند: «تكلّموا تعرفوا؛ حرف بزنيد تا شناخته شويد [زيرا مرد زير زبانش پنهان است]»، (همان، 3845).
پبامبر گرامي(ص) مي فرمايد که رهايي مومن در نگهداشت زبان خود است.(وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 8 ، ص 533)؛ بنابراين کسي که مي خواهد از خسران و زيان ابدي و عذاب و خشم الهي رهايي يابد مي بايست به پاسباني از زبان خود اقدام کند؛ زيرا بسياري از گناهاني که خسران ابدي را به همراه دارد، برخاسته از زبان آدمي است. اگر کسي بخواهد تا سلامت در همه امور را دارا شود مي بايست سلامت خود را در حفظ زبان بجويد چنان که اميرمومنان (ع) بيان داشته است(الاثناعشريه ، حسيني عاملي، ص 21)؛ زيرا زبان موجب مي شود که شخص سلامت دين و دنياي خويش را از دست دهد؛ چرا که بسياري از بلايايي که انسان بدان دچار مي شود از زبان است(بحار الانوار، ج 71، ص 286) و بسياري از انسان ها که دچار هلاکت و نيستي شده اند به سبب آن بوده است که زبان خود نگه نداشتند.(غرر الحکم، آمدي، ص 550)
پيامبر گرامي (ص) مي فرمايد: هر که پر حرف باشد خطايش فراوان است و هر که خطايش فراوان باشد ، گناهانش بسيار است و هر که گناهانش بسيار باشد ، آتش دوزخ به وي سزاوارتر است
از اين رو است که اميرمومنان علي (ع) مي فرمايد: خردمند کسي است که زبانش را در بند کشد: العاقل من عقل لسانه(غررالحکم، ص 20) و همين مساله سبب شده است که لقمان به فرزندش بفرمايد: پسرم اگر مي پنداري که سخن گفتن نقره است، خاموشي و سکوت زر و طلاست.(بحارالانوار، ج 71 ، ص 297)
حضرت عيسي (ع) در ارزش سکوت و خاموشي مي فرمايد: عبادت ده جز است که نه جزء آن در سکوت و جزء ديگر آن در فرار از مردم است.
رسول خدا (ص) فرمود: نجاه المومن في حفظ لسانه / نجات مؤمن در حفظ زبان اوست.

منبع:پرسمان دانشجویی

 نظر دهید »

کلمات پزشک ذهن بيمارهستند.

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

پرحرفی مانع خودسازی(جلسه دوم)

قدرت کلمات/کلمات پزشک ذهن بيمارهستند.
يکي از مباحث مربوط به زبان، قدرت سخن و انرژي کلمات است. ما از قدرت کلمه و کلام نبايد غفلت کنيم. کلمات، چنان قدرتي دارند که مي توانند آتش جنگي را بيفروزند و يا صلحي را بر قرار سازند، رابطه اي را به نابودي کشانند و يا آنرا محکمتر کنند.

کلمات شما مي توانند زيباترين رؤياها را ايجاد کنند يا حتي مي توانند شما و تمام چيزهاي پيرامون شما را نابود کنند. کلمات منفي مسير حرکت ما را نابود مي کنند.
کلمات قدرت بي نظيري دارند و مي توانند براحتي بر اثر تکرار در ضمير ناخودآگاه ما نفوذ کنند و باورهاي ما را شکل دهند.قدرت کلمات رو جدي بگيريد بخودتان اجازه ندهيد هر حرف و کلمه اي رو به زبان آوريد وقتي مي گوييد من نمي توانم پس نمي توانيد.آن وقت احساس بي کفايتي خواهيد کرد. وقتي مي گوييد زمان کافي ندارم آنگاه احساس شتاب خواهيد کرد و سرشار از اضطراب خواهيد شد .کلمات مي توانند احساس تان را تغيير دهند و شما را به سمت تغييرات عميق تر سوق دهند،كلمه ها و انديشه ها داراي امواجي نيرومند هستند كه به زندگي و امورمان شكل مي دهند

کلمات منفي مي توانند کاملاً وضعيت سلامتي، زندگي و ديدگاه شما را تغيير دهند. کافي است احساساتتان با کلمات منفي ادغام شوند تا ببينيد که چه فاجعه اي به بار مي آورند! بله مي توانند کاملاً سلامتي شما را به خطر بيندازند. کلمات قدرت اين را دارند که شما را بيمار کنند يا درمان کنند. بسياري از بيماري هاي رواني از طريق کلمات منفي عارض مي شوند، روان شناسان با کلمات مثبت قادر اند بسياري بيماري هاي رواني را درمان کنند.
بيماري هاي فکري تنها با کلمات قابل درمان اند، آشيل، نمايشنامه نويس يونان باستان، نوشته است، “کلمات پزشک ذهن بيمارهستند.”
کلمات قدرت شفا، ويراني و تغيير دنياي شما را دارند، ما با کلمات مي توانيم زندگي افرادي را که با آنها ارتباط داريم، تخريب کرده ويا بسازيم .
کلمه به لحاظ ديني هم ارزش فراواني دارد. اولين چيزي که بر پيامبر اسلام (ص) وحي شد، کلمه بود. قرآن کلمات خدا است، همين کلمات هستند که انسان را هدايت مي کنند. انبياي الهي با سخن و کلمه بر مردم تاثير هدايتي مي گذاشتند. رهبراني مذهبي تنها با مردم سخن مي گويند. رشد معنوي بشر مديون کلمات است.
امام خميني (رض) انقلاب اسلامي را با کلمه و سخنراني درست کرد. ابتدا اعلاميه مي داد و بعد سخنراني مي کرد، همين سخنراني ها بود که دلها و افکار مردم ايران را عوض کرد. تغيير ايجاد کرد. کاري کرد که مردم از گلوله و تانک نمي ترسيدند. از شهادت باکي نداشتند. انقلاب اسلامي با شعار پيروز شد، با کلمات شکل گرفت و تا امروز با سخنان رهبري استمرار يافته است. اکنون بيداري اسلامي که در سراسر منطقه و کشور هاي اسلامي اتفاق افتاده است، حاصل رهنمودهاي امام خميني (رض) و سپس بيانات رهبر معظم انقلاب است.
سياست مدارها و مسئولين مملکتي خيلي بايد مواظب سخنان شان باشند. آنها کاملا کلمات را انتخاب مي کنند، چون مي توانند با يک کلمه يا جمله جامعه اي را به هم بريزند. آنها با يک کلمه مي توانند ملت را مايوس و نااميد و افسرده کنند، يا با يک سخنراني آنها را اميدوار و با نشاط نمايند.
يک کلمه قادر است کسي را دوست يا دشمن سازد. مي تواند خانواده اي را از هم بپاشد، يا استحکام ببخشد. استفاده از کلمات مثبت سازنده است و کلمات منفي ويرانگر مي باشند.
چند سال پيش دکتر ماسارو اموتو يک محقق ژاپني در زمينه تاثير کلمات تحقيقاتي انجام داده وي کلماتي در يک شيشه آب ادا کرده تا تاثير آنها را در ملوکولهاي آب مشاهده کند.
وي با کمال تعجب متوجه شد که کلمات موجب تعقير ملوکولهاي آب شدند .عبارات مثبتملوکولهاي ناشفاف آب را شفاف کردند در حالي که جملات منفي ملکولهاي شفاف آب را کدر و تيره نمودند.
اين آزمايش شاهد عيني و فيزيکي از تاثير مستقيم افکار کلمات نه تنها بر احساسات بلکه بر جسم انسان مي باشد .قسمت اعظم بدن انسان(%75)از آب تشکيل شده است پس اگر عبارت منفي و يا مثبت اينگونه مي تواند بر ملوکولهاي آب تاثير بگذارد ،تصور کنيد که تا چه ميزان مي توانند بر بدن و روحيات انسان موثرباشد. اين آزمايش را يک خانم ايراني به نام (حميده بي طرف) نيز انجام داد .

منبع:پرسمان دانشجویی

 نظر دهید »

انتظار پویا

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

معنای انتظار بر خلاف تصور معروف بین مردم در دین اسلام چیزی بر خلاف سکوت و بی‌حرکت ماندن است بلکه انتظار را باید در حرکت امام حسین(ع) و انقلابی‌گری ایشان تصویر کرد.

ایشان می‌فرمایند: «مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً أَوَّلُهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ یُحْیِی اللَّهُ تَعَالَى بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها* وَ یُظْهِرُ بِهِ دِیْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون‏»؛ در بین ما، دوازده نفر مهدى [و هدایت شده الهى‏] وجود دارد اول آنها، أمیرالمؤمنین على بن أبى طالب است و آخرین‏ نفر آنان، نهمین نفر از نسل من است و اوست قائم بالحقّ، خداوند زمین مرده را توسط او زنده مى‏‌کند و دین حق را- على رغم میل مشرکین- بدست او بر سایر ادیان پیروزى و برترى مى‏‌دهد».

کار امام حسین(ع) به عنوان الگویی تمام عیار برای همه ما شیعیان و پیروان ایشان است. تلاش برای احیای دین و جامعه و زنده کردن هر چه بیشتر دین اسلام، آن هدف مقدسی است که حضرت بر آن تأکید می‌کنند. حضرت سیدالشهدا(ع) در رابطه با هدف حرکت منتظرانه خود می‌فرمایند: «وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی (ص)أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِین‏؛ من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن از مدینه خارج نشدم. بلکه، یعنى جز این نیست که من به منظور ایجاد اصلاح در میان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر بمعروف و نهى از منکر کنم. من می‌خواهم مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب علیهم‌السلام رفتار کنم. کسى که مرا به دلیل اینکه حق می‌گویم قبول کند او به حق سزاوارتر است و کسى که دست رد به سینه من بگذارد من صبر می‌کنم تا خدا که بهترین حکم‏‌کنندگان است بین من و او داورى کند».

منبع:http://zohooronline.ir

 نظر دهید »

پرحرفی مانع خودسازی

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

پرحرفي مانع خودسازي(جلسه اول)

يکي از موانع خودسازي که ناشي از هواي نفس است، پرگويي است. مشکل پرگويي اين است که باعث مي شود انسان به انواع گناهان زباني آلوده گردد. سخن در جاي خود ارزش فراواني دارد، ولي سکوت به دليل اينکه مانع گناهان بسياري مي شود، در برخي مواقع بر سخن ترجيح دارد.

ارزش سخن:
زبان مهم ترين كليد دانش و فرهنگ و عقيده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقي، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است. زبان ترجمان دل و نماينده عقل و كليد شخصيت و مهم ترين دريچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش مي بندد. قبل از هر چيز بر صفحه زبان و در لابلاي گفته هاي او ظاهر مي شود.
پيامبر مكرم اسلام زيبايي انسان را در زبان او مي داند. «الجمال في اللسان»( بحار الانوار، ج77، ص 141.) سخن گفتن نعمت بسيار بزرگي است كه عامل تفهيم در زندگي اجتماعي آدمي است، هر چه اجتماع بزرگ تر و روابط گسترده تر شود نياز به خوب صبحت كردن و مقيد به آداب گفتگو شدن بيشتر مي شود.
در جامعه كساني موفق ترند كه بهتر مي توانند خواسته ها و نظريات خود را بيان كنند و يا خوب و فصيح و زيبا سخن گويند، از آنجا كه زبان مهم‏ترين وسيله ارتباط انسان‏ها با يكديگر و اطلاع رساني و مبادله افكار و انديشه‏ها است، مي‏توان آن را از فعال‏ترين عضو بدن ياد كرد،
زبان يکي از معجزات الهي است که هر دم با آن در تماس هستيم، ولي چون از قدرت کلمات وتاثير زبان غافليم، هرگز از اين معجزات بهره اي نمي بريم و ايمان ما افزايش نمي يابد و عبوديت ما تقويت نمي گردد.
خداوند زبان را نعمتي بزرگ براي بشر بر شمرده است که با آن قدرت بيان آدمي تحقق مي يابد و زمينه براي خلافت و ربوبيت آدمي فراهم مي گردد. همين ارزش زبان است که آن را در جايگاه رفيعي نشانده است و اميرمومنان علي (ع) مي فرمايد : اللسان ميزان الانسان؛ زبان وسيله سنجش انسان است.(غرر الحکم، ص 46) به اين معنا که اگر بخواهيم ارزش انساني را بسنجيم مي بايست به سخنان وي توجه يابيم، زيرا سخنان وي نشان مي دهد که از نظر شخصيت تا چه اندازه در مسير کمالي رشد داشته و در کدام مقام عالي انساني نشسته است.
از آن جايي که عقل هر کسي ميزان ارزش انساني وي را مشخص مي دارد مي توان از طريق سخن گفتن دريافت که اين شخص تا چه اندازه از عقل بهره برده است و چه مقدار توانسته است از خردمندي خود سود برده و رشد نمايد و در زندگي از آن استفاده کند. کسي که عقل وي کامل شد سخن وي کم و پر بها و گوهر مي شود؛ زيرا “تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد".
کم گويي و گزيده گويي بيانگر کمال عقل است و کسي که گزيده گو باشد نشان مي دهد که تا چه اندازه از ميزان انسانيت يعني عقل بهره برده است: کلام الرجل ميزان عقله ، سخن مرد وسيله سنجش عقل او است.(غررالحکم ، ص 573)
زبان در عين اينكه يكي از شگفت انگيزترين آفريده هاي پروردگار و از بزرگترين نعمت هاي او است ، مي تواند بسيار خطرناك و سرچشمه گناهان بيشماري باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بكشد.

منبع:پرسمان دانشجویی


 نظر دهید »

ملاقات شیخ حسنعلى نخودکى با امام زمان

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

پس از یک سال، شبى به من الهام شد که فردا در بازار خربزه فروشان اصفهان اجازه ملاقات داده شده است.

مرحوم حاج شیخ حسنعلى نخودکى مى فرمودند: (براى مسأله یک سال تمام به عبادت وریاضت مشغول شدم ودرخواست من این بود که شرفیاب حضور حضرت ولى عصر (علیه السلام) شوم وسرمایه اى از آن حضرت بگیرم.پس از یک سال، شبى به من الهام شد که فردا در بازار خربزه فروشان اصفهان اجازه ملاقات داده شده است.

ادامه »

 نظر دهید »

زنگ خطر...

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

ویژگیهای معنوی حضرت خدیجه(س)

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

ویژگیهای معنوی حضرت خدیجه(س)

همه ما در زندگی نیازمند به داشتن الگوی مناسب هستیم تا در سایه عمل کردن به تعالیم آن الگو زندگی موفقی داشته باشیم، یکی از زنان نمونه وبرتر که الگوی مناسب برای زنان و مردان جامعه اسلامی می‌باشد، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند. در مقاله با برخی از ویژگی‌های معنوی حضرتش آشنا می‌شوید.

در طول تاریخ، به خصوص در عصر علم و صنعت و ارتباطات، تجربه ثابت کرده است که استعمارگران در هر جا پا گذاشتند از عضو حساس جامعه، یعنی زن سوء استفاده کردند، وبا معرفی زنان هرزه‌ی جهان به عنوان هنر پیش‌گان ممتاز و دختران شایسته، به اهداف خود برسند.
در مقابل اسلام به عنوان یک آیین سازنده به این مطلب توجه کرده است وبا معرفی زنان نمونه وبرتر پیروان خود را از هرگونه هم سویی با الگوهای کاذب بر حذر داشته است.
بر همین اساس ما نیز به عنوان پیروان دین اسلام به دنبال معرفی ویژگی‌های خاص و معنوی بانویی بر آمدیم که نخستین زن مسلمان و نخستین همسر پیامبر (صلوات الله علیه واله) است.
ایشان مظهر کمالات انسانی، ایثار وقارت، مادری آزموده و فضیلت پرور یعنی مادر زهرای اطهر (علیها سلام)، حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) می‌باشند.
امیدواریم در این مختصر در حد توان برخی از ویژگی‌های معنوی آن بانوی علمی را ترسیم کرده باشیم.

ادامه »

 نظر دهید »

مادر مرو ... /پیامکهای وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

سلام ما به تو باداى خديجه كبرى
نخست همسر خوش طينت رسول خدا
هزار رحمت حق بر راوان پاك تو باد
درود ما به تو باد، به جنت الماوى


ادامه »

 5 نظر

سیده بطحا

27 خرداد 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

اَینَ مِثلُ خدیجة‏؟

کجاست دیگر مثل خدیجه؟

حضرت خدیجه، اولین یار و یاور پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، آنچنان حقیقت ‏شناس و تیزبین است که در میان همه مردان و زنان عصر بعثت، اولین فردی است که نبوت رسول خدا را تصدیق می‏کند، و مدال پرافتخار ایمان را به دست ‏آورده1، بر قله معنویت صعود کرده و پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در وصف او فرموده است:

«…. لَمْ یَکْمُلْ مِنْ النِّسَاءِ إلَّا أَرْبَعٌ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ»2

«هیچ زنی به کمال نرسید جز چهار نفر: آسیه همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله»

مقام حضرت خدیجه به اندازه‏ای رفیع است که حضرت ختمی مرتبت خطاب به او می‌فرمود:

«یا خدیجةُ، اِنَّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ لـَیُباهی بکِ کِرامَ مَلائکتِهِ کُلَّ یَومٍ مِراراً»3

«ای خدیجه، خدای بزرگ، روزی چندین بار به عظمت تو در نزد ملائکه مقربش مباهات می‏ کند.»

و جبرائیل بر او سلام فرستاده و آن گونه که پیامبر می‌فرمایند، سلام خداوند را به آن حضرت ابلاغ می‌نماید:

«قالَ جَبرَئیلُ: هذِهِ خدیجَة ُ؛ فـَاقرَأ عَلیهَا السَّلامَ مِن رَبّـِها وَ مِنِّی السَّلامَ وَ بَشِّرها ببَیتٍ فِی الجَنـَّةِ…»4

«جبرئیل گفت: سلام خداوند و مرا به خدیجه ابلاغ کن و مژده خانه‏‌ای در بهشت را به او بده.»

حضور شوهری چون پیامبراکرم و دختری همچون حضرت فاطمه زهرا و دامادی مانند حضرت علی علیهم‌السلام باعث شده مقام والای ام المومنین سلام‌الله‌علیها مخفی مانده و نورانیت معنوی او تحت الشعای خورشیدهای عالم‌تاب آنان قرارگرفته و مسلمانان خصوصا شیعیان کمتر به شخصیت او بپردازند و از همین روی ظلمی عظیم بر آن بانوی دو عالم روا شده است.

سید احمد سجادی

پی‌نوشت‌ها:

1. بحارالانوار، ج16، ص2.

2. تفسیر المیزان، ج19، ص346.

3. بحارالانوار، ج16، ص 78.

4. بحارالانوار، ج 16، ص 8.

منبع:راسخون

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10

موضوعات

  • همه
  • ✿کانون اخبار مدرسه✿
  • ✿کانون فرهنگی✿
    • ✿سنگرخلاقی✿
    • ✿سنگرنخلهای بی سر✿
    • ✿سنگرمهدویت✿
    • ✿گالری تصاویر✿
    • ✿سنگردل نوشته✿
  • ✿مطالب ارسالی✿
  • پاتوق سلامت

دریافت کد لوگو

✿ابولحسن خرقانی :... مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده‌اى گل آلود می‌رفت. به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی! گفت : من بلغزم باکی نیست... بهوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید✿

مجموعه فرهنگی خادم المهدی عج

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

کد حدیث

کد حدیث

لوگوي وب سايت محبان مهدي (عج)

مهدویت امام زمان (عج)
موسسه بیان معنوی

جستجو

آمار

  • امروز: 23
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 175
  • 1 ماه قبل: 2078
  • کل بازدیدها: 60531
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس