✿حوزه علمیه حضرت زینب (سلام الله علیها).مهران✿

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

انتظارچیست؟

15 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

 

«انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای این‌که کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است. این آمادگی را باید در وجود خودمان، در محیط پیرامون خودمان حفظ کنیم.»منبع:حرف آخر

 نظر دهید »

نقطه عطف/ویژه نامه قیام 15 خرداد

14 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

(بازخواني سخنراني تاريخي امام در فرودين سال 1343 بر مبناي روش تحليل گفتمان)

 

چكيده
 

بازخواني رويدادهاي تاريخي بر مبناي رابطه متن و زمينه متن به عنوان روش تحليل گفتمان، يكي از راه هاي نقد رخدادهاي تاريخي است. اين روش در حال حاضر در بسياري از پژوهش هاي اجتماعي و تاريخي استفاده مي شود. در اين مقاله يكي از فرازهاي مهم تاريخ معاصر ايران يعني سخنراني تاريخي امام خميني در فرودين سال 1343 كه موجب تبعيد معظم له از ايران شد بر اساس روش تحليل گفتمان مطالعه و بررسي مي شود.
كليد واژه ها: تحليل گفتمان، 15 خرداد، جنبش هاي اجتماعي، ايران.


اشاره

بازخواني رويدادهاي تاريخي بر مبناي رابطه متن و زمينه متن كه امروزه تحت عنوان «تحليل گفتمان» از آن ياد مي شود، به عنوان يكي روش جديد به حساب تفكرات مدرن گذاشته مي شود و لاجرم آبشخور اين سنت روش شناسي در فهم رخدادها، متون تاريخي و غيره ـ مثل بسياري از معارف كه ريشه در فرهنگ ها شرقي و اسلامي دارد ـ به حساب فرهنگ غربي نهاده مي شود.
اما اين روش براي ما مسلمانان (به ويژه شيعيان) كه قرن هاست با استنباط احكام شرعي و تفسير سر و كار داريم و مي دانيم كه بدون آشنايي با علم اصول و قواعد عمومي آن نمي توانيم به وادي فقه وفقاهت، تفسير قرآن و كلام معصومين و نگهداري فضاي عمومي زندگي مسلمانان گام بگذاريم و در محدوده متون پژوهش كنيم، روش ناآشنايي نيست.

ادامه »

 نظر دهید »

روح خدا به خدا می سپارمت

14 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم
یکبار بر افروز و ببین ما به چه حالیم
سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم
باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم

 نظر دهید »

ناگفته ای از زندگی خصوصی امام ره

13 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

روایتی از « رضا فرهانی » محافظ امام خمینی

در سال 1356 رفقا ما را داخل جریان مبارزه کشاندند. هنگام آمدن امام از پاریس به اتفاق عده‌ای از بزرگان و رجال قم به تهران و به منزل یکی از پیشکسوت‌ها آمدیم. بعضی از آن بزرگان از رفقای حاج مهدی عراقی بودند که اسلحه هم داشتند. آن شب آقا نیامدند و ما شب را در تهران ماندیم و فردای آن روز به قم بازگشتیم.
روز دیگری که قرار شد حضرت امام تشریف بیاورند شب به تهران آمدیم و در منزل آقای تهرانی یا آشتیانی نامی مستقر شدیم؛ حدود پنجاه شصت نفر بودیم که همه هم مسلح بودیم. من هم به همراه دوستم آقای ابوالقاسم شیخ نژاد هر کدام یک کلت تهیه کردیم. در آن جمع حاج حسن خلیلیان (فرماندار سابق قم)، آقایی به نام کرمی (که رئیس دادگاه قم شد و وارد قضیه آقای شریعتمداری شد که حذفش کردند) و تعدادی از چریک‌ها بودند. در آن خانه شیوه تیر اندازی و پرتاب نارنجک را یاد می‌دادند. بنا بود فردای آن روز حضرت امام وارد فرودگاه تهران شوند.
آن شب را ما نخوابیدیم و تا صبح بیدار بودیم. نزدیکی‌های اذان صبح نماز را خواندند و مهیا شدند که به فرودگاه بروند. آن آقا برای برخی از بچه‌ها عمامه تهین کرده بود و آنها عمامه می‌گذاشتند و او عبا بر دوششان می‌انداخت و چهار نفر چهار نفر همراهشان می‌کرد و یک اسلحه ژ-3 می‌داد و یک کلت و یک دشنه به آنها می‌داد. برای عده‌ای هم شنل می‌داد بپوشند چون خارجی‌ها شنل می‌بندند و چون اسلحه ژ-3 بزرگ بود و برای اینکه پیدا نباشد بند شنل را گره می‌‍زد. خلاصه افراد چهار نفر به صورت مسلح با پنج شش ماشین به طرف فرودگاه حرکت کردند. خدا رحمت کند، آقای برقعی بود که شهید شد. خیلی از رفقای آن موقع شهید شدند، ما آخرین نفرات بودیم که آماده حرکت شده بودیم، اما ماشین نبود. خانه‌ای هم که در آن بودیم یک خانه تیمی بود. تصمیم گرفتیم به بهشت زهرا برویم. در بین راه وقتی فهمیدیم که آقا را با هلی کوپتر حرکت دادند و آوردند، ما به مدرسه رفاه و علوی در خیابان ایران برگشتیم و مدتی همانجا ماندیم تا اینکه اعلام کردند که هر کسی به شهرستان خودش برود.
ما رفتیم قم و یک مدتی آنجا بودیم. در قم جزو افراد به اصطلاح نیروی ویژه بودیم که به استقبال حضرت امام آمدیم و کار من آنجا شروع شد. حضرت امام را که نزدیکی‌های قم آوردند تحویل گرفتیم و به سمت قم به راه افتادیم. در بین راه نرسیده به شهرک امام حسن (ع) ماشین حامل حضرت امام پنچر شد. چرخ ماشین را عوض کردیم و راه افتادیم. آقا را به مدرسه فیضیه بردند. ازدحام جمعیت در اطراف مدرسه فیضیه به اندازه‌ای بود که ماشین ما نتوانست حرکت کند. در داخل خیابان‌ بهار در نزدیکی منزل آیت الله سلطانی طباطبایی - پدر خانم حاج احمد آقا - و در نزدیکی منزل حاج قاسم دخیلی خانه‌ای را برای امام گرفتند. حضرت امام چند روز آنجا اقامت داشتند سپس به جای دیگری رفتند من آن روز خدمت حضرت امام بودم، من به همراه آقا سید حسین خمینی نوه حضرت امام یخچالی را جابجا کردیم و آمدیم دست آقا را بوسیدیم. آقا سید حسین ما را به امام معرفی کرد و آنجا عقلم نرسید که از آقا بخواهم که دعا کند من شهید شوم ولی دست آقا را که بوسیدم گفتم: آقا جان دعا کنید که من عاقبت به خیر شوم. آقا همان جا برایم دعا کردند که عاقبت به خیر شوم. اولین دعا حضرت امام نسبت به بنده آن بود. از آنجا کار من هم شروع شد و تا زمان رحلت ایشان در تمام خوبی‌ها و خوشی‌ها در کنار این خانواده بودم.

منبع:راسخون

 نظر دهید »

عشق در آیینه عرفان امام عشق

11 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

چون قلم اندر نوشتن مي شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت

حضرت امام در تبيين حال جذبه روحي و فناي كلي به حالات عاشق دلباخته تمثل مي جويد: «مثل جذبه روحي… مثل حال عاشق مجذوب و حركات عاشقانه اوست كه عاشق نبايد در عشق بازي مقدمات ترتيب دهد و نتيجه بگيرد، بلكه خود حقيقت عشق، آتشي است كه از قلب عاشق طلوع مي كند و جذبه آن به سر و علن و باطن و ظاهرش سرايت مي كند و همان تجليات حبي در سر قلب به صورت عشقبازي در ظاهر درمي آيد؛ از كوزه برون همان تراود كه در اوست. همين طور مجذوب مقام احديت و عاشق جمال صمديت تجليات باطنيه محبوب و تجليات حبيه حبيب كه در ملك ظاهرش بروز كند و در مملكت شهادتش صورت يابد. همين نقشه نماز را تشكيل دهد. و اگر غير از اين اوضاع و احوال كه براي حضرت ختمي صلوات ا… عليه و آله در اين مكاشفه روحانيه و معاشقه حبيبانه دست داد حال ديگري دست دهد…»


امام خميني (ره) معتقد است كه انسان به صورت فطري عاشق كمال است و گريزان از نقصان و كمبود، لذا هميشه خود را به سوي كمال مي كشاند تا از نقصان رهايي يابد. فطرت اصلي انسان عبارت است از عشق به كمال مطلق و فطرت تبعي، عبارت است از فطرت انزجار و تنفر از نقص باشد كه آدمي اين دو فطرت را براق سير و رفرف معراج خود سازد و با اين دو بال به آشيانه اصلي اش، كه آستان حضرت دوست و درگاه اوست پرواز كند. «باعتبار ايجاد العشق الطبيعي في كل موجود و ايكاله عليه السير الي كماله و التدرج الي مقامه في النشأة الدنيا و له و…» وجود عشق در تمام موجودات بالاخص در انسان در نظر همه عرفا و فلاسفه امري اتفاقي است، لذا نمي توان آن را منكر شد.


مهر كوي تو در آميخته در خلقت ما
عشق روي تو سرشته است به آب و گل من

منبع: راسخون

 1 نظر

بجز عشق نامی برای تو نیست

10 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

كسي كه سالك طريق درياي عشق و محبت الهي است، بايد قيود منيت را از خود پاك نمايد و از هر قيدي آزاد باشد و از بندگي هر ربي و مولايي رها شود تا به تمام معنا بندگي خداوند يكتا در او صادق باشد و از ريا و شرك خفي و جلي مبري باشد.

 

اگر دل بسته اي بر عشق جانان جاي خالي كن
كه اين ميخانه هرگز نيست جز مأواي بيدلها
تا اسير رنگ و بويي، بوي دلبر نشنوي
هر كه اين اغلال در جانش بود آماده نيست
عاشق نشدي اگر كه نامي داري
ديوانه نه اي اگر پيامي داري.

منبع:راسخون

 نظر دهید »

آسوده خاطرم که تو در خاطر منی....

07 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

آمـده ام بـه درگـهت تـضـرع و دعـا کـنـم

ز سوز دل بخوانمت شور و نوا به پا کنم 

هزار بار و بيشتر توبه اگر شکسته ام

آمده ام بـار دگـر بـه تـوبـه ام وفـا کـنم

 

يـک شـب اگـر نيامـدم به درگـهت بـهر نياز

کنون به گريه خوانمت به مثل ني، نوا کنم 

خشم اگر نموده اي ز کرده هاي زشت من

بـه آه و نـالـه آمـدم تـا کـه تـو را رضـا کـنـم

 

فقير و زار و خسته ام حقير و دلشکسته ام

تـو هـم اگـر بـرانيـم، کـجـا روم چـه هـا کـنم

 

منبع:http://harame-shah.rozblog.com

 نظر دهید »

خوشبختی به سادگی

06 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

​مے توان بہ همین سادگے خوشبخت بود

یادم هست یک بار براے دیدن دخترم بہ اصفهان رفتہ بودم کہ بعد از چند روز با یکے از دوستانم بہ تهران برگشتم . نزدیک سحر بود که بہ خانہ رسیدیم ؛ وقتے وارد خانہ شدم دیدم همہ بچہ ها خوابند ولی ؛ آقا بیدار است . چاے حاضر کرده بودند ؛ میوه و شیرینے چیده بودند و منتظر من بودند . دوستم از دیدن این منظره بسیار تعجب کرد و گفت :همه ے روحانیون اینقدر خوب اند ؟ بعد از سلام علیک وقتے آقا دیدند بچہ ها هنوز خوابند ، با تأثر بہ من گفتند ؛میترسم یک وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و کسے نباشد کہ بہ استقبال شما بیاید.

خاطره همسر شهید مطهرے

منبع:موفقیت جوانان در انتخاب همسر.ص۲۱۸

 نظر دهید »

آمده ام ز سوز دل نوا کنم....

06 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

باز ماه بندگی و یا بهتر بگویم عاشقی فرا رسید.باز بوی سحر و شوق پرواز مرا به آغوش گرفت….الهی و ربی بار دگر آمده ام به درگهت ز سوز دل بخوانمت, ز سوز دل با تو بگویم, الهی هر چند توبه شکسته ام, اما بار دگر آمده ام, الهی سبو شکسته ام, محبوبا و معبودا بار دگر رو به سوی تو نهاده ام که خود مرا خوانده ای و من آمده ام تا دگر بار از تو تقاضا کنم ببخشایی بر من پرده دری هایم را, ببخشایی بر من نادیده گرفتن اینکه همیشه در محضرت بودم و اما نابینای حضورت….الهی آمده ام دگر بار تا با تو بگویم هرچند نبوده ام تا به حال عبد مطیعت اما معبودا آمده ام کنون چون نی, نوایت کنم, الهی کنون که با آه و ناله آمده ام بشنو تو این نوای من, نوای بی نوای من…..

الهی و ربی من من لی غیرک

 5 نظر

بهترین شهدا و عالی ترین مدیران

06 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

محبوبم میخوانمت

06 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا أَنْتَ فِيهِ مِنَ الشَّأْنِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ شَأْنٍ وَحْدَهُ وَ جَبَرُوتٍ وَحْدَهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا تُجِيبُنِي [بِهِ ] حِينَ أَسْأَلُكَ فَأَجِبْنِي يَا اللَّهُ:

خدايا از تو درخواست می كنم به حق آنچه از جاه و جبروت كه در آنى، و از تو می خواهم به حق هر جاه به تنهايى و به حق هر جبروت به تنهايى، خدايا از تو درخواست می كنم به حق آنچه اجابت می كنى مرا به آن هنگامى كه از تو درخواست می كنم پس مرا اجابت كن اى خدا.

==============================================================

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات کوثر وبلاگیها.التماس دعا

 نظر دهید »

نقشه دشمن را کامل نکنید....

26 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک وقت میبینید ما در داخل جدول و پازلهای دشمن قرار میگیریم… خب، این خیلی چیز بدی است؛ ما باید سعی کنیم که تأمین‌‌کننده‌‌ی اجزاء او نباشیم. مثل این جدول حروف متقاطع که وقتی کنار هم گذاشته میشود، یک کلمه‌‌ای از تویش در می‌آید. دشمن یک جدولی این جوری درست کرده، برای اینکه یک حرفی از تویش در بیاورد؛ چند تا از این حروف را هم ما بگذاریم! این را باید مراقبت کرد؛ بحث سر این است؛ باید جدول دشمن را کامل نکنیم؛ پازل دشمن را کامل نکنیم؛ ببینیم دشمن چه کار دارد میکند و چه کار میخواهد بکند؛ اهداف و حضور واضح او را ببینیم.» ۱۳۸۸/۷/۲

 1 نظر

آقا نوشت....

26 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

«گاهی یک رأی هم مؤثّر است؛ هیچکس نگوید رأی منِ تنها چه تأثیری دارد. گاهی یک رأی یا چند رأی، در سرنوشت یک کشور اثر میگذارد… مهم این است که در روز انتخابات، ان‌شاءالله همه‌ی مردم -زن و مرد، پیر و جوان و هرکس که از لحاظ قانونی میتواند رأی بدهد- بروند و رأی بدهند و انتخابات را پُرشور و پُررونق کنند. هرکس که به نظام اسلامی علاقه دارد، در این انتخابات شرکت خواهد کرد. هرکس که به سربلندی نظام جمهوری اسلامی علاقه‌ای دارد، در این انتخابات شرکت خواهد کرد. پیش‌بینی من این است: آن‌چنان که ما از این ملت بزرگ و آگاه و هوشمند تاکنون حضور در همه‌ی صحنه‌ها را دیده‌ایم، ان‌شاءالله در این انتخابات هم پُرشور و با علاقه شرکت میکند و حضور خودش را اعلام خواهد کرد و در واقع طرفداری‌اش را از اسلام و نظام اسلامی نشان خواهد داد.» ۱۳۷۸/۱۱/۲۶

 1 نظر

نقش اشتغال در اقتصاد مقاومتی

03 فروردین 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

در این میان، اشتغال چه جایگاهی دارد؟ اشتغال از نقاط کلیدی و چهارراه دو شاهراه اقتصادی – اجتماعی محسوب می‌شود: در منطق اجتماعی، شیوع بیکاری به‌معنای محدوده‌ی قرمز و خطر کرامت فرد و خانواده، نماگرهای سلامت اخلاقی و روانی، ناهنجاری اجتماعی و حتی خطر در مقبولیت سیاسی است. همچنین اشتغال‌زایی از نقاط ضعف دهه‌ی اخیر عملکرد اقتصاد ایران به‌شمار می‌رود و به اذعان مراکز تحقیقاتی کشور یک چالش بالقوه مهم پیش رو در سال‌های آتی خواهد بود. به بیان دیگر رشد اقتصاد کشور، رشدی نبوده که متناسب با آن اشتغال‌زایی ایجاد کرده باشد. این چالش با یک ابتکار و چرخش سیاستی می‌تواند به فرصت تبدیل شود زیرا کشور به لحاظ پتانسیل‌های انسانی معطل و پس‌اندازهای راکد و سرمایه‌های غیرمولد، دارای مزیت است. اما جدا از تمام ملاحظات فوق، میان اشتغال با هدف تولید داخل چه پیوندی وجود دارد؟

اشتغال از جمله شاخص‌های خروجی یک نظم و از جمله معیارهای ظاهر عملکرد سیستم است. در موقعیتی که اولا رونق اقتصادی بیشتر، ثانیا قیود به‌کار افتادن استعدادهای انسانی کمتر و محیط سهل‌تر، و ثالثا تناسب میان نیروی کار و نیازهای بازار وجود داشته باشد، کمتر بیکاری را تجربه خواهد کرد. اقتصاد ایران به لحاظ خروج از رکود احتمالا وضع بهتری نسبت به سال‌های گذشته در پیش دارد، اما درخصوص دو عامل دیگر یعنی عدم تناسب مهارت‌های نیروی کار و قیدوبندهای کسب‌وکار، ناکارآمدیم. عدم نقش‌آفرینی جدی مردم در اقتصاد ایران، تاحدی ناشی از این دو مانع است. البته رونق اقتصاد می‌تواند ناشی از نیروهای برونزا باشد و مثلا زمانی که شرکت‌های خارجی بر اقتصاد ملی مسلط هستند یا اقتصاد به یک اقتصاد نفتی صرفا خدماتی تبدیل شود، ممکن است اشتغال بالایی نیز ایجاد شود. آن هنگام که هم معیار باطنی یعنی توان تولید داخلی و هم معیار ظاهری یعنی اشتغال، بهبود را نشان دهند، آنگاه می‌توان از جهت نمایی صحیح نظام اقتصادی اطمینان خاطر داشت.

منبع:khamenei.ir

 2 نظر

معیارهای اقتصاد مقاومتی

03 فروردین 1396 توسط مدرسه مهران ایلام

معیارهای اقتصاد مقاومتی

پرسش این است که اگر به‌دنبال رصد کردن تحول در بطن اقتصاد مقاومتی، هستیم، معیارهای باطنی کدامند که باید معیارهای ظاهری را با آنها بسنجیم؟ به‌نظر می‌رسد توان تولید داخلی و دور ماندن از کرانه‌های خطرناک وابستگی، دو پایه‌ای هستند که نشان می‌دهند سازه‌ی اقتصاد از درون در حال مقاوم شدن یا غیرمقاوم شدن است. اعداد و ارقام اقتصاد ایران نشان می‌دهد جز در زمینه‌ی اتکای درآمدهای ارزی و منابع بودجه به نفت، فاصله‌ی ما از کرانه‌های خطرناک وابستگی زیاد است و ما اساسا اقتصادی وابسته به خارج محسوب نمی‌شویم (چه با شاخص درجه بازبودن اقتصاد یعنی سهم تجارت، چه با شاخص سهم بازارهای مالی خارجی و سرمایه‌های خارجی) البته آمارهای رسمی در خصوص وابستگی ما به قاچاق کالا چیزی نمی‌گویند! در این حوزه عمدتا مساله نه در کمیت وابستگی بلکه در کیفیت است مثل تمرکز تجاری در مبادی واردات یا مقاصد صادرات که به کشورهای معدودی وابسته هستیم. در این بخش راه برون‌رفت، خیلی دشوار نیست مثلا متنوع سازی طرف‌های تجاری به‌صورتی که وابستگی ما به هر کدام، از حدی بیشتر نشود. البته تفاخر و ارزش شدن کالاهای وارداتی مصرفی، روند رو به وخامتی یافته که باید از اکنون به فکر علاج تدریجی آن بود.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

فصل خزان گذشت و ....

27 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

این جمعه هم گذشت و تو آقا نیامدی
فصل خزان گذشت و تو آقا نیامدی
***
هر شب بگویم این سحرم با توپا شود
باز هم سحر گذشت و تو آقا نیامدی
***
هر لحظه دل مسافر بر جمکران شود
باز هر سفر گذشت و تو آقا نیامدی
***
سال ها ز پشت یکدگر آیند و می روند
صبرم ز حد گذشت و تو آقا نیامدی
***
امّید زنده بودنم آن وصل روی توست
جانم ز لب گذشت و تو آقا نیامدی
***
ترس از ندیدنت به غم اکبرم رساند
کار از جنون گذشت و تو آقا نیامدی
***
از فرط دوریَت همه دم دیده پر نم است
اشکم زخون گذشت و تو آقا نیامدی
***
در راه تو زجان و دلم مایه می نهم
آب از سرم گذشت و تو آقا نیامدی
***
ترک از تعلقات جهان می نموده ام
دل از جَنان گذشت و تو آقا نیامدی
***
غایت به زندگی من آن وصل کوی توست
این عمر من گذشت و تو آقا نیامدی

 نظر دهید »

جمعه ی اول بیا...

27 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

سلام آقا! سلام آقای خوبم آقای تنها…

یک سال دیگر نیز گذشت و اخرین جمعه ی سال نیز و نیامدی….

جمعه ها را شمرده بودم ثانیه ها و دقیقه ها و ساعتهایش را برای پایان این بی قراری ها! اما غروب که می شود و بازطنین دعای سمات در گوشم, دلم پرغصه می شود و باز در لاک تنهایهایم فرو می روم که این جمعه نیز گناهانم حلقه وصل محبوب را درید….

اما اقای خوبم میدانم که من بدم ولی اقای خوبیها مگر بدها را دل نیست و خواهان روی دلدار نیستند…

ولی آقا فقط درخواستی داشتم جمعه ی آخر که نیامدی, اما کوچه رو آب و جارو میکنم به من قراری بده و جمعه ی اول, دیگر بیا….

نویسنده:مدیر وبلاگ

 نظر دهید »

دستگیری فرصتها.

26 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

دعای مستجاب....

26 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی...

26 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

حضرت علی علیه السلام میفرمایند: برای نیل به تعالی و ترقی ، از وطن های خود دور شوید و مسافرت کنید که درسفر پنج فایده است :

سفر باعث تفریح و انبساط روح است و اندوه و آزردگی ها را برطرف می کند،مسافرت یکی از راه های تحصیل درآمد و تامین معاش است، مسافرت وسیله ی فراگرفتن علم و تجربه است، مسافرت به انسان آداب زندگی می آموزد آدمی در سفر با افراد بافضیلت و خلیق برخورد می کند و با آنان دوست میشود.

منبع : مستدرک 2 ، ص22

 نظر دهید »

یک نکته ی تربیتی

25 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 نظر دهید »

روشهای تربیتی دختران/بخش چهارم/

25 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

_ دخترها بلوغ عقلانی سریعتری نسبت به پسران دارند اما وقتی بالغ شدند گاهی چنان روحشان را درگیر مسائل مادی می کنند که از ادامه رشد باز می مانند. لذا بعضا زنانی دیده می شوند که در سنین کمال هم تمام فضلشان در نمایش داراییها و اسباب و اثاثیه منزلشان خلاصه می شود. پس در تربیت دختران کوشش کنید آنها را اهل مطالعه و علاقمند به دانش بار بیاورید و مسائل مادی را در نظرشان حقیر کنید. البته در دنیای مطالعه هم باید ترغیب نمود مطالعات مفید صورت گیرد و وقت و روح و روان دخترها دائما صرف مطالعه رمانهای بیهوده و … نشود. همه این ها نیاز به درایت والدین مخصوصا مادران دارد.

_ دخترها به حمایت و همدمی مادر بیشتر احتیاج دارند. مادری که دختر بزرگ می کند باید بتواند با دخترش ارتباط عاطفی و دوستانه ای برقرار کند. این ارتباط به تدریج با بلوغ دختر ایجاد خواهد شد مگر اینکه مادر موانعی ایجاد کند. این موانع از قبیل بدزبانی و تندخویی مادر یا برخی بیماریهای روحی اوست.

منبع:http://www.beytoote.com

 

 نظر دهید »

روشهای تربیتی دختران/بخش سوم/

25 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

به پرورش استعدادهای دخترانه در وجود دخترمان بیشتر بها بدهیم. مثلا مهارتهایی که بعدا در زندگی یک زن بیشتر مورد نیاز است را مورد توجه قرار دهیم. البته اگر در مقابل این چیزها مقاومت نشان دهند، باید از تحمیل و اصرار پرهیز کرد. ولی به صورت غیرمستقیم خوب است که به تبلیغ اینگونه مهارتها بپردازیم .مثلا دخترها را برای بازدید نمایشگاههایی که سفره آرایی، صنایع دستی و … دارد بیشتر ببرید.

_ به پرورش حیا در وجود دختران توجهی خاص داشته باشید. هر دختری اگر چه از یک خانواده ی بی دین باشد برای سعادت خود به حیا نیازمند است. حیا دختران را از سرنوشت های شوم حفظ می کند.

_ دختران حیا را بیشتر با الگو برداری از مادر و اطرافیان خود می آموزند. همچنین هرچه رشد عقلانی یک دختر بیشتر باشد به ضرورت حیا بیشتر پی خواهد برد. ضمنا هر چه معاشرت شما با ارحام بیشتر و قویتر باشد حیای دخترانتان بیشتر حفظ خواهد شد. علاقه دخترها به حفظ روابط و آبروداری آنها در این رابطه ها به حفظ حیا و عفت دختران کمک می کند.

منبع:http://www.beytoote.com

 نظر دهید »

روشهای تربیتی دختران/بخش دوم/

25 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

فرزندان‌تان را آن‌طور که هستند، بپذیرید، نه آن‌گونه که می‌توانند باشند:

اگر می‌خواهیم فرزندان‌مان، خود را انسان‌هایی با ارزش تصور کنند ، باید آنان را با تمام کاستی‌های‌شان بپذیریم. ما باور داریم که برای فرزندان‌مان، ارزش قائلیم و گاهی نیز آن را بازگو می‌کنیم اما بیش‌تر وقت‌ها، رفتار ما با گفتارمان تناسب ندارد. ما باید به آنان ثابت کنیم بدون توجه به این‌که چگونه عمل می‌کنند، برای آنان به عنوان یک فرد، ارزش قائلیم.

_ هیچ گاه هیچ دختر یا پسری نباید به خاطر جنسیتش تحقیر یا تشویق شود. باید به جنسیت فرزندانمان نگاهی منطقی و طبیعی داشته باشیم. توجه داشته باشیم طوری رفتار نکنیم تا دخترها از جنسیت خود بیزار شوند. اگر چنین ذهنیتی در اندیشه و باور خودمان وجود داشته باشد خطر انتقال آن به دخترمان بسیار بیشتر خواهد بود.

_ اگر فرزند پسر ما بزرگتر از فرزند دخترمان باشد احتمال این نوع آسیب دیدگی برای دختران نیز وجود دارد. لذا باید مواظب باشیم پسر بر دختر تسلط پیدا نکند و او را آزار ندهد. تربیت هر کدام از فرزدان، مستقلا بر عهده پدر و مادر است و فرزندان بزرگتر حق ندارند اختیار کوچکترها را به دست گیرند. زیرا هیچ گاه محبت و رافت والدین را نسبت به خواهر یا برادر کوچکتر خود نخواهند داشت و باعث آزار ها و تحقیرهای روانی کوچکترها می شوند.

_ این صدمات در صورتی که دختر از پسر کوچکتر باشد بسیار بیشتر است. هم موجب بیزاری او از جنیست خودش و هم موجب بدبینی وی به جنس مخالف و بدرفتاری او در آینده با همسرش خواهد شد.

منبع:http://www.beytoote.com

 نظر دهید »

روشهای تربیتی دختران/بخش اول/

25 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

برای داشتن ارتباطی دوستانه با فرزند دختر، سعی کنید حتی وقتی از اشتباهاتش با شما حرف می زند مانند یک دوست که به اشتباهات دوستش گوش می دهد رفتار کنید. گاهی بخندید ،گاهی به شوخی مسخره کنید و …

آیا روش‌های تربیتی دختران با پسران تفاوت دارد؟

پدر و مادر باید بدانند از آن جایی که تمایل پسران با دختران فرق می‌کند، در برخی مسائل هم تفاوت دارند . نباید فراموش کرد که پسران، رفتار با جنس مخالف را از مادر می‌آموزند و دختران از پدر یاد می‌گیرند. بنابراین، اگر پدری طبیعت وجودی دختر خردسالی را نشناسد و آن‌طور که خودش می‌خواهد، با او رفتار کند، این مساله بین پدر و دختر، فاصله می‌اندازد.

دختران نیاز دارند کسی به صحبت‌های‌شان گوش دهد نه اینکه بدون شنیدن احساس‌های‌شان، از ابتدا راه‌حل ارائه شود. درباره‌ی پسران نیز مادران با مشکل مواجه می‌شوند زیرا پسران حتی اگر کوچک باشند،اعتماد به نفس را در این می‌بینند که خودشان از عهده‌ی مشکل‌های‌شان برآیند و نیاز به کمک بیش از حد یا ناز و نوازش ندارند.

منبع:http://www.beytoote.com

 نظر دهید »

ای صدف هستی روزت مبارک

25 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 1 نظر

زن و رسیدن به جایگاه حقیقی

25 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

زن و رسیدن به جایگاه حقیقی در کلام رهبری

برای این که در جامعه، زن به جایگاه حقیقی خود نائل شود، ما چه شعارهایی را میخواهیم مطرح کنیم و از چه وسایلی میخواهیم استفاده کنیم؟ چون امروز در کشورهای غربی و همچنین در کشورهایی که با فرهنگ غربی و در حال و هوای کشورهای غربی حرکت و زندگی میکنند، چیزی به نام نهضت حقوق زنان وجود دارد؛ آن جا هم زن‌گرایی، نهضت به اصطلاح فمینیسم و زن‌گرایی با نیّت و هدف دفاع از حقوق زنان امروز مطرح است. آیا آنچه ما امروز در ایران اسلامی مشاهده میکنیم، همان است؟ این شبیه آن است، یا با آن متفاوت است؟ باید سؤال جدّیای نسبت به این مسأله بشود و پاسخی جدّی نیز به آن داده شود. من امروز در این زمینه قدری صحبت میکنم و آنچه را که نظر اسلام در این باره است، به صورت خلاصه و مختصر عرض خواهم کرد.

برای تلاش فرهنگی و حقوقی در راه رسیدن زن به نقطه مطلوب، از لحاظ اجتماعی و از لحاظ فردی دو گونه هدف میشود تصویر کرد:

یک هدف این است که ما برای رسیدن زن به کمال وجودی خود تلاش کنیم، به مبارزه بپردازیم و بنویسیم و بگوییم. یعنی زن در جامعه، اوّلاً به حقّ انسانی و حقیقی خود برسد؛ ثانیاً استعدادهای او شکوفا شود و رشد حقیقی و انسانی پیدا کند و در نهایت به تکامل انسانی نائل گردد. زن در جامعه به صورت انسان کامل در آید؛ انسانی که میتواند به پیشرفت بشریّت و جامعه خود کمک کند و در محدوده تواناییهای خود، دنیا را به بهشت برین و زیبایی مبدّل سازد.

یک نوع هدف دیگر این است که ما از این گفتن و تلاش کردن و احیاناً به مبارزه پرداختن بخواهیم یک نوع حالت تخاصم و جدایی و رقابت خصمانه میان دو جنس زن و مرد به وجود آوریم و دنیایی بر اساس رقابت بسازیم؛ کانّهُ در جامعه بشری، مردان یک طرف قرار دارند، زنان هم در طرف دیگر و اینها بر سر دستاوردی با هم نزاع میکنند و زن میخواهد در این قسمت بر مرد غالب و فائق شود! آیا هدف این است؟

پس، دو دیدگاه در مورد هدف این تلاش و این حرکت - یا اگر تعبیر کنیم این نهضت - میتواند ترسیم شود: هدف اوّل، هدف اسلامی است؛ هدف دوم، هدف کوته‌بینانه است، که در تلاشهایی که در کشورهای غربی میشود، ما ردّ پای هدف دوم را بیشتر مشاهده میکنیم.

منبع:/http://farsi.khamenei.ir

 نظر دهید »

دوستت دارم....

23 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

پیامبراکرم(ص)

«کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسآء ; هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود .»

منبع:بحار الانوار، ج 103، ص 228 . 

 1 نظر

هفت سین های ناقص....

23 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

بوی عید بی بوی نوازشهای  پدر….

و اکنون به ثانیه های آخر سال نزدیک می شویم…بوی عیدی …بوی سیب و بوی بهار و لباسهای نو و خانه تکانی, بوهای آشنایی هستند. اما کمی آن طرف ترمان بوهای دیگری می آید که حسی متفاوت دارند….بوی داغ بر دل مادر شهیدی که فرزندش را برای دفاع از حرم راهی نموده و اکنون چشم انتظار جسم بی جانش است. بوی داغ بر دل کودک یتیمی که پارسال عکسهای سال تحویلش دست در دست پدر و هم آغوش پدر اما اکنون پدر نیست و برای دفاع از حرم جان داده است.بوی داغ بر دل همسر شهیدی که همسفرش را دیگر پای سفره ی عید ندارد….نمیدانم سین این سفره ها را چگونه باید پر کرد؟! با سرافرازی پدر…. سفر بی بازگشت همسر …یا سر بی بدن پسر؟!!!!! این سفره را هر کاری کنی سین هایش کامل نخواهد شد چون که یک یار سفر کرده دارد که هرگز باز نخواهد گشت برای کامل کردن سفره هفت سین مادر…پسر و همسر و تنها یک قاب عکس چوبی می تواند بر سفره ی این هفت سین ها باشد…..

پ.ن: اما تو که هفت سینت کامل است بدان که این هفت سین ها ناقص شده برای کامل بودن هفت سین تو مبادا آرمانهایشان را لگد مال کنی…..

نویسنده:مدیر وبلاگ

 16 نظر

گفتم که از هجران رویت بی قرارم....

23 اسفند 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن


گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم


گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم

منبع:http://www.beytoote.com

 1 نظر

این روزها....

23 بهمن 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

این روزها علی تنها می شود….زینب بی مادر می شود…حسنین بی غمخوار می شوند….این روزها….بغض! اجازه ی گفتن نمی دهد!این را مادران باردار می فهمند, این روزها صدای ناله ی وای محسنم بین در و دیوار هر لحظه در گوشم شنیده می شود…چه نامرد مردمی بودند, محسنش را گرفتند, چه نامرد مردمی بودند علی را با چاه تنها گذاشتند, چه نامرد مردمی بودند حسنین را داغدار غم مادر نمودند,چه نامرد مردمی بودند زینب را بی مادر کردند و دیگر کسی نیست شانه بر گیسوان زینب بزند, حال دل زینب را نمیدانم! آیا مانند گیسوانش پریشان است!آیا!……

این روزها, دلم روضه نمیخواد دیگر وقتی یاد محسن می افتم…..وقتی ناله ای از بین درو دیوار می آید, ناخوداگاه اشک بر چشمانم جاری می شود ومیفهمم حال زهرا را!!!!!!!!

این روزها! داغ محسن سینه ام سوخت……

 

 10 نظر

....نمازم را شکست

23 بهمن 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

 

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم

محتاج عطا و کرم فاطمه ایم

عمریست که از داغ غمش سوخته ایم……دلسوخته عمر کم فاطمه ایم

السلام علیک یا سیده نساء العالمین من الاولین و الاخرین….

 نظر دهید »

خاطرات خواندنی از آیت الله طالقانی

21 بهمن 1395 توسط مدرسه مهران ایلام


خاطرات خودنوشت آيت الله سيدمحمود طالقاني از دستگيري ها و بازجوئي هاي خود در سال 1341

تاريخ نيم قرن مبارزات ملت ايران در دوران معاصر، گواه صادقي بر مجاهدت و پايمردي جهادگري است که در ظلماني ترين شب هاي حاکميت ددان، مشعل عدالت طلبي و ظلم ستيزي را برافروخت و با طنين جان بخش تفسير آيات قسط و شهادت، خواب طاعنان عصر را آشفته ساخت. حديث مبارزات مستمر و بي وقفه طالقاني، روايت تکاپوي ملتي است که وجود موانع و سختي ها، هرگز او را نااميد نساخت و شب تيره استبداد و استعمار را به اميد نظاره فجر آزادي تاب آورد.
آنچه در پي مي آيد خاطرات خودنوشت ابوذر زمان و مالک اشتر دوران، مرحوم آيت الله سيدمحمود طالقاني از جريان دستگيري و بازجوئي خويش در بهمن ماه 1341است. مرحوم طالقاني در اين سند ارزشمند، به ذکر پاره اي از شيوه هاي بازجوئي و نيز شکنجه هاي روحي خود در آن دوران پرداخته است.

ادامه »

 1 نظر

پشیمانی شاه از اعتماد نابجا به آمریکا

21 بهمن 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

خاطرات‌های رجال پهلوی نمونه‌ی خوبی برای درک سال‌های دوران طاغوت است. این همه وابستگی به غیر ملت خود را کمتر می‌توان در تاریخی پادشاهی پیدا نمود. به همین دلیل هم بود که مانند پدرش به راحتی مملکت را رها کرد و رفت. سطرهای زیر بخش‌هایی از کتاب «پاسخ به تاریخ» است که توسط محمدرضا پهلوی به نگارش درآمده است:

حضور نیکسون رئیس جمهور آمریکا در تشییع و خاکسپاری محمدرضا پهلوی

هنگامی که بریتانیا در 1968 قوایش را از شرق سوئز فراخواند با شادمانی بار حفاظت از خلیج فارس را به دوش گرفتم. برای ایفای وظایف جدیدمان ایران می‌بایست به یک قدرت درجه اول نظامی تبدیل شود که قادر به حفظ پایگاه‌هایمان باشد. اعتماد داشتم به این‌که متحدان آمریکایی و بریتانیایی‌مان از این کوشش‌ها پشتیبانی می‌کنند. این اعتماد چقدر نابجا بود!

مع‌هذا این اعتماد یک‌باره زائل نشد، حتی در تبعید هم یقین داشتم که دولت‌های غربی طرح‌هایی را در نظر دارند و برای جلوگیری از گسترش کمونیسم و جنون بیگانه‌گریزی در منطقه‌ای که برای رفاه و رونق جهان آزاد حیاتی است، نظرات و افکار والایی در سر می‌پرورانند. در نخستین روزهای عزیمتم از ایران در آسوان به این نکته فکر می‌کردم و با پرزیدنت سادات درباره‌اش به بحث نشستیم، اما ناملایماتی که در چند ماه اول تبعیدم در مصر و سپس در مراکش روی نمود، فرصت چندانی برای تجزیه و تحلیل صحیح باقی نگذاشت.

کمی پس از ترک ایران قصد داشتم به ایالات متحده بروم، ولی هنگامی که در مراکش بودم از دوستان شخصی‌ام در ایالات متحده که با دولت تماس داشتند و از منابعی که در دستگاه کارتر بودم، پیام‌های عجیب و ناراحت‌کننده‌ای دریافت کردم. این پیام‌ها هر چند که غیردوستانه هم نمی‌نمودند، ولی خیلی احتیاط‌ آمیز بودند:
شاید زمان مناسبی برای ورود شما نباشد؛
شاید بعداً بتوانید بیایید؛
شاید بهتر باشد صبر کنیم تا ببینیم چطور می‌شود.
مع‌هذا این اعتماد یک‌باره زائل نشد، حتی در تبعید هم یقین داشتم که دولت‌های غربی طرح‌هایی را در نظر دارند و برای جلوگیری از گسترش کمونیسم و جنون بیگانه‌گریزی در منطقه‌ای که برای رفاه و رونق جهان آزاد حیاتی است، نظرات و افکار والایی در سر می‌پرورانند. در نخستین روزهای عزیمتم از ایران در آسوان به این نکته فکر می‌کردم و با پرزیدنت سادات درباره‌اش به بحث نشستیم، اما ناملایماتی که در چند ماه اول تبعیدم در مصر و سپس در مراکش روی نمود، فرصت چندانی برای تجزیه و تحلیل صحیح باقی نگذاشت.

یک ماه پس از عزیمت از ایران، پیام‌ها لحن گرم‌تری به خود گرفت و حاکی از این بود که البته می‌توانم در صورت تمایل شدید به ایالات متحده آمریکا بروم، ولی دیگر چندان تمایلی نداشتم، زیرا نمی‌توانستم به کشوری بروم که مرا برانداخته بود.رفته‌رفته معتقد می‌شدم که ایالات متحده در این کار نقش عمده‌ای ایفا کرده بود.

منبع مقاله : پاسخ به تاریخ، محمدرضا پهلوی، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران؛ چاپخانه رخ، 1371، صص 418-419

 نظر دهید »

ای منتظران خیزید، خیزید امام آمد

21 بهمن 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

 

از اوج بروج حق سردار قیام آمد

بر شوق سماع جان، انوار امام آمد

طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد

شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد

آن پیر پیام آور بت بر کن ولا گستر

بر گستره ای لبریز از خون و قیام آمد

گفتا که من آن بحرم کارام نمی گیرد

در مسلک بیداران آرام، خرام آمد

عنبر چکد از نامش، سر مقدم اقدامش

بر لحظه سرمستان اکسیر دوام آمد

پیک خبر بهمن سرداد به هر برزن

کای منتظران خیزید، خیزید امام آمد

«غلامرضا رحمدل»

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10

موضوعات

  • همه
  • ✿کانون اخبار مدرسه✿
  • ✿کانون فرهنگی✿
    • ✿سنگرخلاقی✿
    • ✿سنگرنخلهای بی سر✿
    • ✿سنگرمهدویت✿
    • ✿گالری تصاویر✿
    • ✿سنگردل نوشته✿
  • ✿مطالب ارسالی✿
  • پاتوق سلامت

دریافت کد لوگو

✿ابولحسن خرقانی :... مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده‌اى گل آلود می‌رفت. به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی! گفت : من بلغزم باکی نیست... بهوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید✿

مجموعه فرهنگی خادم المهدی عج

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

کد حدیث

کد حدیث

لوگوي وب سايت محبان مهدي (عج)

مهدویت امام زمان (عج)
موسسه بیان معنوی

جستجو

آمار

  • امروز: 1
  • دیروز: 1
  • 7 روز قبل: 125
  • 1 ماه قبل: 1886
  • کل بازدیدها: 57167
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس