خوشبختی به سادگی
06 خرداد 1396 توسط مدرسه مهران ایلام
مے توان بہ همین سادگے خوشبخت بود
یادم هست یک بار براے دیدن دخترم بہ اصفهان رفتہ بودم کہ بعد از چند روز با یکے از دوستانم بہ تهران برگشتم . نزدیک سحر بود که بہ خانہ رسیدیم ؛ وقتے وارد خانہ شدم دیدم همہ بچہ ها خوابند ولی ؛ آقا بیدار است . چاے حاضر کرده بودند ؛ میوه و شیرینے چیده بودند و منتظر من بودند . دوستم از دیدن این منظره بسیار تعجب کرد و گفت :همه ے روحانیون اینقدر خوب اند ؟ بعد از سلام علیک وقتے آقا دیدند بچہ ها هنوز خوابند ، با تأثر بہ من گفتند ؛میترسم یک وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و کسے نباشد کہ بہ استقبال شما بیاید.
خاطره همسر شهید مطهرے
منبع:موفقیت جوانان در انتخاب همسر.ص۲۱۸