✿حوزه علمیه حضرت زینب (سلام الله علیها).مهران✿

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

یک سیب، تمام داریی!

26 آذر 1394 توسط مدرسه مهران ایلام

تمام دارایی آدم یک سیب بود.

از بهشت‌ كه‌ بیرون‌ آمد، دارایی‌اش‌ فقط‌ یك‌ سیب‌ بود. سیبی‌ كه‌ به‌ وسوسه‌ آن‌ را چیده‌ بود.و مكافات‌ این‌ وسوسه‌ هبوط‌ بود.فرشته‌ها گفتند: تو بی‌ بهشت‌ می‌میری. زمین‌ جای‌ تو نیست. زمین‌ همه‌ ظلم‌ است‌ و فساد. و انسان‌ گفت: اما من‌ به‌ خودم‌ ظلم‌ كرده‌ام… زمین‌ تاوان‌ ظلم‌ من‌ است. اگر خدا چنین‌ می‌خواهد، پس‌ زمین‌ از بهشت‌ بهتر است.خدا گفت: برو و بدان‌ جاده‌ای‌ كه‌ تو را دوباره‌ به‌ بهشت‌ می‌رساند، از زمین‌ می‌گذرد، از زمینی‌ آكنده‌ از شر و خیر، از حق‌ و از باطل، از خطا و از صواب؛ و اگر خیر و حق‌ و صواب‌ پیروز شد، تو بازخواهی‌ گشت……… وگرنه……….!!!

و فرشته‌ها هم‌ گریستند.اما انسان‌ نرفت. انسان‌ نمی‌توانست‌ برود……انسان‌ بر درگاه‌ بهشت‌ وامانده‌ بود. می‌ترسید و مردد بود. و آن‌ وقت‌ خدا چیزی‌ به‌ انسان‌ داد. چیزی‌ كه‌ هستی‌ را مبهوت‌ كرد و كائنات‌ را به‌ غبطه‌ واداشت.انسان‌ دست‌هایش‌ را گشود و خدا به‌ او «اختیار» داد.خدا گفت: حال‌ انتخاب‌ كن. زیرا كه‌ تو برای‌ انتخاب‌ كردن‌ آفریده‌ شدی. برو و بهترین‌ را برگزین‌ ،عقل‌ و دل‌ و هزاران‌ پیامبر نیز با تو خواهد آمد تا تو بهترین‌ را برگزینی.و آنگاه‌ انسان‌ زمین‌ را انتخاب‌ كرد. رنج‌ و نبرد و صبوری‌ و این‌ آغاز انسان‌ بود.

منبع:داستانهای کوتاه جذاب و خواندنی

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 3 نظر

موضوعات: ✿کانون فرهنگی✿ لینک ثابت

نظر از: Ali [بازدید کننده]
Ali

منتظران بدانید

اگر با آمدن آفتاب از خواب بیدار شویم

نمازمان قضاست…

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 

1394/10/02 @ 19:57
نظر از: مرکز تخصصی فقه و اصول فاطمه الزهرا(س) اردکان [عضو] 
  • فاطمه الزهرا (س) -سطح3

و همچنان باید صبور بود

1394/09/26 @ 15:39
نظر از: قمری نوحه سرا [عضو] 
  • ابوالفضل علمدار
  • قرار دلها

جالب بود.

1394/09/26 @ 15:33


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

موضوعات

  • همه
  • ✿کانون اخبار مدرسه✿
  • ✿کانون فرهنگی✿
    • ✿سنگرخلاقی✿
    • ✿سنگرنخلهای بی سر✿
    • ✿سنگرمهدویت✿
    • ✿گالری تصاویر✿
    • ✿سنگردل نوشته✿
  • ✿مطالب ارسالی✿
  • پاتوق سلامت

دریافت کد لوگو

✿ابولحسن خرقانی :... مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده‌اى گل آلود می‌رفت. به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی! گفت : من بلغزم باکی نیست... بهوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید✿

مجموعه فرهنگی خادم المهدی عج

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

کد حدیث

کد حدیث

لوگوي وب سايت محبان مهدي (عج)

مهدویت امام زمان (عج)
موسسه بیان معنوی

جستجو

آمار

  • امروز: 59
  • دیروز: 36
  • 7 روز قبل: 211
  • 1 ماه قبل: 2114
  • کل بازدیدها: 60567
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس