✿حوزه علمیه حضرت زینب (سلام الله علیها).مهران✿

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

قصه ی دلتنگی های امشب.....

06 بهمن 1395 توسط مدرسه مهران ایلام

قصه ی دلتنگی های من

قصه ی امشب مادربزرگ.یکی بود یکی نبود…روزی روزگاری….خدا خواست ادمی را خلق کند ….فرشته گفتند: معبودا دست نگه دار این موجود در زمین فساد و خونریزی می کند. خدا در جواب گفت:نه من این موجود را میشناسم او می تواند جانشین من شود. و آن روز من خلیفه الله نامیده شدم. و اما….امروز من همانی هستم که فرشته توصیف کردند….و تنها افسوس و افسوس که معبودم به من دل بست و من به غیر او روی اوردم.

استغفرالله ربی و اتوب الیه من جمیع ذنوبی. معبودا دست نیازم دگربار سمت توست…و بازهم اعتراف میکنم انا عبدک العاصی.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: ✿سنگرخلاقی✿ لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

موضوعات

  • همه
  • ✿کانون اخبار مدرسه✿
  • ✿کانون فرهنگی✿
    • ✿سنگرخلاقی✿
    • ✿سنگرنخلهای بی سر✿
    • ✿سنگرمهدویت✿
    • ✿گالری تصاویر✿
    • ✿سنگردل نوشته✿
  • ✿مطالب ارسالی✿
  • پاتوق سلامت

دریافت کد لوگو

✿ابولحسن خرقانی :... مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده‌اى گل آلود می‌رفت. به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی! گفت : من بلغزم باکی نیست... بهوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید✿

مجموعه فرهنگی خادم المهدی عج

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

کد حدیث

کد حدیث

لوگوي وب سايت محبان مهدي (عج)

مهدویت امام زمان (عج)
موسسه بیان معنوی

جستجو

آمار

  • امروز: 174
  • دیروز: 36
  • 7 روز قبل: 211
  • 1 ماه قبل: 2114
  • کل بازدیدها: 60567
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس