فدک فریادی فراتر از میراث
از این روست که سالها بعد وقتی که هارون الرشید، خلیفه عباسی، از امام موسی بن جعفر (علیه السلام)میخواهد که آن حضرت مرزهای فدک را مشخص کند تا به ظاهر، فدک را به فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) باز گرداند، امام (علیه السلام)در بیان مرزهای چهار گانه فدک، مرزهای کل سرزمین اسلامی را معرفی میکند.(2) در حقیقت جواب امام هفتم (علیه السلام)پرده از چهره باطنی قیام حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، که همانا اعتراض بر غصب خلافت است، بر میدارد و بدین سان مرزهای سیاسی فدک از مرزهای طبیعی و جغرافیایی آن جدا میشود.
بنابر این، فدک سمبلی از معنایی عظیم است که هرگز در چهارچوب آن قطعه زمین تصاحب شده حجاز نمیگنجد. این موضوع مهم، معنای پنهان فدک است که نزاع مربوط به آن را، از قالب مخاصمهای سطحی و محدود، به جانب قیامی وسیع و پردامنه سوق میدهد. آری، منازعهی فدک قیامی علیه اساس حکومت است و فریاد آسمان گیری است که فاطمه (علیهاالسلام) خواست به وسیلهی آن سنگ کجی را که حکومت پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن بنا شد، در هم فروشکند.
پی نوشت :
1) فدک قریهای در حجاز است که فاصلهی آن تا مدینه دو یا سه روز راه بود. این قریه از آغاز تاریخ خود، سرزمینی یهودی نشین بود که طایفهای از یهود، در آن زندگی میکردند. این وضع سالها ادامه داشت تا با قدرت یافتن اسلام، در سال هفتم هجری، یهودیان به وسیله واگذاری نیمه فدک و به روایتی تمامی آن، با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مصالحه کردند. چون بر طبق قرآن کریم فدک به نیروی نظامی و قوای قهریه فتح نشده بود، به مالکیت خاص رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درآمد. آن حضرت نیز، پس از مدتی بر طبق دستور خداوند آن را به فرزند عزیز خود، زهرا (علیهاالسلام)واگذار کرد. فدک تا روز رحلت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در اختیار فاطمه (علیهاالسلام) بود. پس از درگذشت بنیانگذار اسلام، خلیفهی اول- بنا به تعبیر صواعق المحرقه- آنرا از زهرا (علیهاالسلام) بازگرفت.
2) بحار الانوار، جلد 48، صفحه 144، حدیث 20 (به نقل از کتاب مناقب)
منبع:بخش عترت و سیره تبیان
صفحات: 1· 2